بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۱۷۰
●و قال (علیه السّلام): عُجبُ المَرءِ بِنَفسِهِ اَحَدُ حُسَّادِ عَقلِهِ
●خودپسندی یکی از حسودان عقل است.
▪︎ آقا امیرالمومنین صلوات الله علیه جان عالم به فداشون میفرمایند که:
عجب، یعنی خودپسندی، خودپسندی یعنی یه کاری که انجام میدی از این کار راضی هستی خوشت میاد،
از این کاری که خودت داری انجام میدی خوشت میاد. مثلاً یه کسی نماز شب میخونه،
این نماز شب خوندن سبب شده که این خودپسند بشه بگه، ما نماز شب میخونیم این خودشو داره میپسنده، این خودش خودشو داره میپسنده تحویل می گیره خودش رو.
بزرگ میدونه نه ،همین که اینکه من الان مثلاً این کارو میکنم این یه قیمتی داره اینو خودشو ذی قیمت میدونه ،خودشو یه صاحب مقام میبینه،
میگه که این قشنگه اینی که از من داره صادر میشه قشنگه ،
یه کسی اهل صدقه است. اینکه اهل صدقه است این سبب شده قشنگ ببینه خودشو قشنگ میبینه ،ما خیلی زیباییم ما خیلی قشنگیم سبب شده که خودش خودشو تحویل بگیره بپسنده .خب این عجبه که اومد میفرماید:
عجب المرء بنفسه، عجب آدمی خودشو عجب، مرء یعنی آدمی.
به نفسه یعنی خودشو، عجب آدمی خودشو،
احد استاد عقله ،اینکه این عجبه آدم خودشو این یکی از حسودان عقل هست.
حسود یعنی کسیه که به نعمتهای داده شده به دیگری حسادت میکنه.
مثلاً میبینه فلانی ماشین داره خونه داره مثلاً علم داره ایمان داره چی داره چی داره حسادت میکنه.
قابیل دید که هابیل قربونیش قبول شد حسادت کرد ، که اون صاحب نعمت، هابیل صاحب نعمت بود دیگه، حسادت کرد به این نعمتی که هابیل داره تصمیم گرفت بزنه .
برادران یوسف حسادت کردند به نعمتی که یوسف داشت، خب به نعمتی که یوسف داشت، گفتن که نه ما اینو باید نابود کنیم بزنیمش از بین ببریمش،
بعد حسود همیشه اینجوریه.
امروز تو همین اینم معوذتین هم خوندیم،
پناه بر خدا از شر حسود، میگه که حسود آرزوی زوال میکنه، آرزوی نابودی میکنه،بعد همین امرم سبب میشه که به دشمنی با او بلند بشه ،به دشمنی با صاحب نعمت برخیزه.
به هر کاری هم از دستش بر میاد تو این راه انجام بده، چهره او رو تو جامعه نازیبا نشون میده میگه بابا فلانی حالا مگه چیه انقدر میگن فلانی فلانی… بعد میگن هی اسمش در رفته سر زبونا میگن مگه،
من خودم دیدم یه بار تو مثلاً فلان جا اینجوری میکرد چیکار کرد، چیکار نکرد، شایع پراکنی میکنه خب تا که مثلاً اون فلانی رو یه مانع تراشی بکنه برایش .
ضایعش بکنه تخریبش بکنه، اینا کارهایی که یه حسود انجام میده.
حالا اگر کسی عجب داشته باشه این عجبه میشه حسود عقلش ، یعنی اون عجبه عقل اینو،
همون کاری که حسود انجام میداد مانع تراشی میکرد نازیبا نشون می داد،تخریب میکرد میخواست نابود کنه .
حسادتم اون عقل این آقا رو،همین کارا رو انجام میده قدرت عقل رو از آدمی میگیره.
بعدخدا ان شاءالله به ما رحم بکنه .
تازه آقا امیرالمومنین می فرماید :
احد حساد عقله، معلوم میشه عقل خیلی حسود داره، این عقل ما حسود زیاد داره، این عجبه یکیشه.
بنا بر مثلاً چیزایی که داریم ما تو روایات هوای نفسم یکی دیگشه.
میفرماید شراب یکی دیگه ش.
مثلا شرابم حسود عقله،کسی که شراب می خوره دیدی مست میشه، هیچی دیگه نمیفهمه، عقلش از بین میره .
مواد مخدر اونایی که تریاکی ان،حشیش و فلان و اینا…
اینها می کشن عقل دیگه کار نمیکنه.
بعد چیزهای دیگه هم هستن دشمن عقلن.
طرف میگه می دونم این تریاک بده ولی خب مجبورم ، مثلا می کشه عقل دیگه کار نمی کنه دیگه .
پدر عقل رو اینها در میارند.
خب پناه میبریم به خدااز عجب، که وقتی این عجب میاد ،طرف خودپسند میشه.
وقتی این عجب میاد دیگه نمیذاره عقل رشد کنه ، بابا تو کی هستی تو چی هستی فرو بریز،
همین که فرو بریزی، عقل رشد میکنه عقل کار میکنه،عقل مانع ها از جلوش میره کنار بعد میفهمه چیکار بکنه ،بندگی خدا،
العقل ما عبد بالرحمان ،عقل اون چیزیه که توسط اون رحمان، خدای بزرگ بندگی میشه عبادت میشه.
بعد این عجبه اومده جلوش رو گرفته.
حافظ تو خود حجاب خودی از میان برخیز .
پس حکمت امروز آقا امیرالمومنین علیه السلام این شد، عجب المرء بنفسه احد حساد عقله
خودپسندی آدمی خودشو این یکی از حسودان عقله.
خدایا به ما رحم کن . آدم باید خودش رو فرو بریزه،
اینجوری نیست که ما بخوایم هی باد به قبقبه بندازیم و خودمونو نشون بدیم و خودمونو تحویل بگیریم، نه چیکار کردیم آقا .
پناه بر خدا، امروز سهشنبه است دیگه
دلهامون رو ببریم در خانه رقیه امام حسین
باب الحوائجم هست خیلی در خونه امام حسین آبرو داره این دختر خانم
میتونه یه کاری برای ما امروز صبح بکنه یا نه
می تونه گرههای ما رو باز بکنه یا نه میتونه امروز کاسههای گدایی ما رو پر بکنه یا نه
چرا نتونه این خانوم ماشالله شاهزاده است
این خانم ماشالله دستش بازه خانم کسی که عموش ابوالفضل
عموش باب الحوائج این خانم صاحب کرامتهاست
امروز یه نگاه به ما بکنه خدا شاهده دردهامون دوا میشه گره هامون باز میشه امروز دلاتونو بیارید کنار ضریح قشنگ این خانم این دختر ۳ ساله ابی عبدالله
صدا بزنید بگید یا رقیه تو رو به حق بابای مظلومت
تو رو به حق بابای غریبت حسین
به حق بابای عطشانت
بی بی جان امروز کاسههای گدایی ما رو پر کن میخوام روضه بخونم روضه من این باشه
انقدر صدا زد گفت عمه پس بابا کی برمیگرده بابای من کی میاد
نیمه های شبم که پا شد بی قرار شد
بی قراری کرد بازم انقدر گریه کرد
ببینید این خاصیت گریه است این خوبی گریه است
گریه تو باید یه کاری بکنه همه عالم بیان دنبال کار تو که چی شده چرا گریه میکنی
یک کاری کرد امام حسین سر بریده ابی عبدالله اومد برای این دختر رو آرام بکنه همچین که به خودش اومد
دید یه طبق جلوشه صدا زد عمه من غذا نخواسته بودم
عمه گفت دخترم این غذا نیست
این همون سر بریده بابای تو حسینه
روپوش کنار زد چشمش به سر بریده بابا افتاد گفت بابا خوش آمدی
عمه بیا گم شده پیدا شده
کنج خرابه شب یلدا شده
باب من ز سفر آمده
اما نه به پا بلکه به سر آمده
سر بابا رو بغل گرفت گفت بابا من الذی قطع وریدک
کی رگهای گردنتو بریده
بابا کی محاسنت رو خونی کرده
یه جمله بابا کی منو یتیمم کرد
لبهارو رو لبهای بابا گذاشت شروع کرد اون لبهای چوب خورده رو بوسیدن
انقدر بوسه بر اون لبها زد دیدن افتاد از یه طرف
حسین جان حسین جان