بسم الله الرحمن الرحیم
💫تاریخ اشرف کائنات حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم
در رابطه با حوادث سال چهارم هجرت بحث میکنیم.
یکی از اتفاقاتی که در سال چهارم هجرت میافته تحریم مشروبات الکلی هستش
که خب در این سال اتفاق میافته یعنی ببینید چندین سال از اسلام هم گذشته اما هنوز آیات تحریم نازل نشده
و مسلمونها متاسفانه عمدهشون مخصوصاً بعضیا که خیلی حرفهای در این قصه عمل میکردند
مثلاً عمر بن خطاب ابوبکر و یه عدهای عثمان اینها حرفه ای میخوردند
ببینید توی منابع خود اهل تسننم هست حتی حتی مثلاً زمخشری تو کتاب ربیع الابرارش آورده که
جنگ بدر که تموم شد عمر مشروبات الکلی رو شراب رو مصرف کرد
و بر کشتههای بدر گریه کرد کشتههای بدر می دونید مال کی بود دیگه
بله یعنی برای کفار گریه کرد برای مکیا گریه کرد عمر نشست برای کشتههای بدر بعد از اینکه شراب خورد گریه کرد
خیلی عجیب و غریب گریه میکرد و بعد هم که یه مهمانی رو راه انداخت و تو اون مهمونی زد سر عبدالرحمان بن عوف
با کتف استخوان کتف شتر شکوند و بعد اینجوری حالا قصه داره این خلیفه دوم قصه داره
ولی عمده مسلمونها اینها خیلی یه چیز عادی بوده براشون از این مصرفها داشتن
آره رایج بوده یه چیز رایجی بوده چطور مثلاً الان سیگار مثلاً یه چیز رایجی
یا قلیون مثلاً یه چیز رایجی ببینید تو ماها یه سری ها مون اصلا از این جور چیزها استفاده نمیکنیم
مثلا کشور رو نگاه می کنی می بینی همه بیشتر مبتلان
مثلاً آن زمان هم این بود مثلاً ابوطالب مثلاً عبدالمطلب مثلاً عبدالله پدر رسول خدا خود بنی هاشم
اینا اونایی که روی اصول پایبند بودن اصلاً استفاده نمیکردند نه قمار بازی میکردند نه شراب میخوردند نه از این کارا میکردند
بی بند و باری میکردم بیعفتی میکردند ولی خب رایج بود و یه چیز عادی حساب میشد
مثلا مثل کسایی که میگن نوشابه سر سفره نباشه ما غذا نمیخوریم
اونا هم همینجوری می گفتن تا فلان چیز نباشه بهمون میچسبه غذا از گلو پایین نمیره
پناه بر خدا اینا دیگه اینا شیطانه دیگه رجس من عمل الشیطان
عارضم به خدمتتون که ببینید منتها اینکه پیامبر اسلام بیاد شراب رو حرام بکنه
یهویی این امکان نداشت نمیشد مثل کنیز داری و برده داری
نمیشد یهویی اقدام بشه ببینید بعضی چیزها اگر بخواد بدون مقدمه سازی چیز بشه انجام بشه
عملی بشه یهو مواجه میشه با به هم ریختگی کشور خب هرج و مرج بیخودی
مثلاً تو قصه حجاب بعضیا میگفتن این نیاز به مقدمه سازی داره
نمیشه یهو رفت تو شکمش اگه مثلاً بری تو شکمش خب این اتفاق هم پیش میاد هرج و مرج داخلی پیش میاد
مثلاً بحث همین کنیز و بردهداری تمام مردم تو خونشون یه برده است یه کنیز
خب اگه یهو بخوای بری تو شکمش چه اتفاقی پیش میاد
مثلا بخوای بگی برده داری حرامه اسلام نظرش مخالفه بردهداریه چه اتفاقی پیش میاد
خب اینا حالا یه عده کثیری هستن بردهها کنیزها
خب شما برای اینا برنامهریزی دارید اینا جا میخوان دیگه الان اینا از خونههاشون انداختن بیرون
شما گفتی حرامه و از خونشون بیرون کردن شما جا دارید غذا دارید برنامه دارید برای اینها
اینها باید چیکار بکنن و ضمن اینکه بعضی ها شاید مخالفت بکنن
بعد جنگ بشه جنگ داخلی بشه بگن ما نیاز داریم به برده و فلان
پس ببین یک فرایند زمانی میخواد که اصلاً اسلام نرسید به این قصه
که بگه چی من مخالف برده داری ام ، از دنیا رفت حالا به هر حال
اگه بخوایم این رو در نظر بگیریم بحث شراب هم همینطور بود
میگن در چهار مرحله خب یه خورده خورده نم نم آروم آروم این بحثش مطرح شد
مثلاً در آیات اول این آیه اومد که این بحث مطرح شد که
و من ثمرات النخیل
خوب دقت کنید از اون میوههای درخت خرما
ثمرات نخیل از اون خرماها والاعناب عناب جمع عنبه یعنی انگور
از ثمرات خرما و انگور شما ای مردم از این خرما و انگور هم مایع مست کننده به دست میارید
و رزقا حسنا و هم رزق خوب یعنی سکر و شراب رو در مقابل قرار داد رزق حسن
ببین داره کار فکری می کنه هیچی نگفتهها
نگفته شراب حرامه فقط داره کار فکری میکنه میگه ببین اینکه ازش میگیری یا یا سکر یا رزق حسنه
اگر انگور و خرما رو همینجوری ازش استفاده کردی میشه رزق حسن
اما اگر اومدی ازش شراب گرفتی این دیگه رزق حسن نیست
ببین این کار فکریه این کار ذهنیه مقدمه است داره آماده میکنه جامعه رو داره آماده میکنه
خورده خورده در مرحله دوم این آیه نازل شد که یا رسول الله از تو سوال میکنند در رابطه با خمر
یعنی شراب مَیسر یعنی قمار از تو سوال میکنند در رابطه با حکم شراب و قمار بهشون بگو
در پاسخ به اونها بگو اگرچه در قمار و شراب استفاده جزئی مادی هست
یه بهرهای هست یه سودی هست اما و اسمهما اکبر…
این گناه این دوتا ضرر این دوتا بیشتر از چیه منفعتشونه
همین که آقا میفرماید این قمار انقدر چیز بود که قبلا هم اینطور بود
میگن گذشته زمان انقلاب بیشتر قبل از انقلاب قبل از انقلاب
سر قمار زناشونم می باختن بله مغز تعطیل میشه خب حالا خدا میگه فایدهای داشته باشه
خب یه فایده جزئی داشته باشه اما ضررش خطراتش آسیبهاش به مراتب بیشتر از این سودشه
پناه بر خدا قماربازیهایی که همین الان هست شرط بندیهایی که میکنن سر فوتبال
انقدر زیاده بعد گرفتاریهایی درست میشه خب بحث مون چون سر شرابه
بحث قمار جداست، عبدالرحمان بن عوف این آیه فوق نازل شده بود
با این حال یه مهمانی ترتیب داد سر سفره شراب گذاشت
اینهایی که اومده بودن مهمانی از این شرابها خوردند
بعد گفتن بلال داره اذان میگه پاشید نماز بخونیم
بعد از شراب نماز در نماز بعد از والضالین شروع کرد قل یا ایها الکافرون خوند
بسم الله به جای اینکه بگه لا اعبد ما تعبدون
یعنی من نمیپرستم اون چیزایی که شما میپرستید اینها مست بودن همشون
گفتن اعبد ما تعبدون لاشو انداختن یعنی ما میپرستیم همون چیزایی که شما میپرستید
یعنی ما هم بت میپرستیم آره اینا تو مستی لاشو انداختن
لاشو انداختن یعنی ما هم همونایی که مشرکین قریش میپرستن ما هم همونا رو میپرستیم
اینا بعد یه عده خندیدن یه عده اینجوری گفتن اینا چی میگن تو نماز
که بعد خود این زمینه رو فراهم کرد برای مرحله سوم
برای آیات بعدی آیه بعدی اومد که لا تقرب الصلاة منع کرد منع اول
تا الان منعی صورت نگرفته خود این بسترسازی کرد که این آیه نازل بشه
لا تقرب الصلاه و انتم سکارا
شما در حال مستی نماز نخوانید تا بدونید چی میگید حتی تعلمو ما تقولوا
وقتی خب شما شراب خوردید دیگه در حالت مستی سمت نماز نیاید
که چی میخونی چی داری میگی به خدا که آره این تاثیر این آیه انقدر بود که یه گروهی
برای همیشه دیگه گذاشتن کنار گذاشتن کنار که چیزی که به نمازشون زیان میرسونه دیگه مطلقاً از برنامه حذف بشه
ولی بازم گروه دیگهای بودن دست از این کار برنداشتند
حتی یه نفر از انصار با اینکه این آیه اومده بود بازم یه مهمونی درست کرد و
مهموناشو دعوت کرد به صرف شراب اینا به جون هم افتادند سر و دست هم شکوندن
از جمله عمرم بود تو این قصه عمرم بود متأسفانه خلیفه بزرگ مسلمونها
اینکه عمر هم اومد و تو این قصه خورد و زد سر یکی رو شکوند
زد سر یکی رو شکوند بعد شکایت آوردن پیش پیغمبر رسول خدا
خلیفه دوم که خب اون روز گفتش که من ندیدم شراب حرام باشه
ندیدم شراب حرام باشه بعد دستشو بلند کرد به آسمان گفت اللهم بین بیانا شافیا فی الخمر
خدایا اگه میخوای بگی شراب حرامه خب یه بیان صریح برای ما بیار
یه بیان آشکار برای ما بیار اومد دعا کرد از خدا خواست که خدایا اگه شراب حرامه صاف و پوست کنده به ما بگو
که بعد از دعای عمر بن خطاب این آیه نازل شد
یا ایها الذین آمنو انم الخمر … هی دنبال اینی که بشنوی ببینی حرامه چی صریحه
ازش دوری کنید تا رستگار بشید
این عمل شیطانه هم قمار هم شراب که بعد خلیفه دوم وقتی این آیه رو شنید
گفت خب دیگه ها دیگه بعد از این دیگه نمیخورم
اعلام که دیگه من از این زهرماریها مصرف نمیکنم
حالا اینکه دیگه مصرف واقعاً کرد یا نکرد بماند
خب کسی که مرض داشته خیلی سختش میشه
توبه کردم که می نخورم جز امشب و فردا شب و شبهای دیگر
پناه بر خدا خدایا بارالها ما رو ببخش و بیامرز
روز دوشنبه است متعلق به امام حسن و امام حسین علیه السلام
یه مصیبت مختصر میکنیم امروز دلهاتونو ببرم دم در خانه امام حسن مجتبی علیه السلام
سرداری که ببینید چقدر آدم دلش میسوزه وقتی میبینه که
فرماندهان لشکر شما ارتش شما کشور شما رو میفروشند
بالاخره اینجا شما الان تو این قصههای این ایام هستید دیگه
کشور رو فروختن سوریه رو معامله کردند عرضم به خدمتتون که
دیگه اینجا خیلی قصه هست یه عده با پول اومدن امام حسن مجتبی علیه السلامو فروختند
نامه نوشته بودند به معاویه که معاویه به تو حسن بن علی رو زنده میخوای
یا اینکه مثلاً جنازشو ما تحویل شما بدیم تحویل تو بدیم
این نامهها بود نامه های سران ی اینا بود من بهتون بگم شما خندهتون میگیره
همون عبدالله بن عباس پسر عموی امام حسن
این امام حسن فروخت آره این پسر عبدالله بن عباس
بعد انقدر امام حسن غریب شد امام حسن غریب شد
ریختن تو خیمه امام حسن مجتبی علیه السلام وقتی خودش نماز میخوند سجاده را از زیر پاش کشیدن
آقا خورد زمین خنجر زهرآلود به ران امام حسن زدن
امام حسن مجتبی افتاد تو بستر بیماری خیلی غریب بود امام حسن
خیلی غریب تو غربت و مظلومیت از یک زوایایی هیچ کسی مثل امام حسن نیست قربونت برم یا امام حسین
ما میگیم شما غریبید اما تا وقتی اصحاب شما زنده بودن نذاشتن یه خراش رو صورت شما بیفته
اما امام حسن بود خیلی اصلاً یه وضعی شده بود پناه بر خدا
خدا انشالله قسمتمون کنه زائر قبر امام حسن مجتبی علیه السلام باشیم
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه است ولی حرم نداره
بدنشو آوردن میخواستن کنار قبر رسول دفن کنند
عایشه گفت نمیذارم بدن حسن رو اینجا دفن کنید
بگو مگو شد دستور داد بدن امام حسن رو تیرباران کنند
تیرها بود که از بالای پشت بام به بدن بی جان امام حسن میخورد
عزیزان از همین جا من گریز کربلا بزنم لا یوم کیومک یا اباعبدالله
هیچ روزی مثل روز تو نمیشود حسین
از بالای پشت بامهای کوفه سنگ بود که میزدن
از بالای پشت بامهای شام سنگ بود که میزدن
به سر بریده امام حسین
حسین جان حسین جان