حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️ الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله و سلم

?داستان حضرت ذوالقرنین علیه السلام

قطب راوندی رحمه الله می‌فرمایند اسم او عیاش به معنی بسیار زیست کننده

کسی که زندگانی طولانی داشته و یا اینکه بسیار نیکو حال بوده

او اول کسی بود که بعد از حضرت نوح صلوات الله علیه پادشاه شد و مابین مشرق و مغرب عالم رو مالک شد

اختلافی هست میان مفسرین و ارباب تواریخ که آیا ذوالقرنین اسکندر رومی بوده یا کوروش کبیر بوده یا غیر اینها؟

از احادیث معتبر ظاهر میشه که جناب ذوالقرنین غیراز اسکندر رومی و کوروش کبیر هست یه شخص دیگه‌ ای بوده

باز هم اختلافی هست آیا پیامبر بوده یا نه؟

حق اینکه بگیم پیامبر نبوده ولیکن بنده ای بوده شایسته موید من عندالله

اختلاف کردند چرا او رو ذوالقرنین گفتند؟ برای چی بهش میگن؟

وجوهی هست بعضیا میگن او پیامبری بود بر گروهی و اونها نپذیرفتند دعوت حضرت ذوالقرنین رو قدر نشناسی کردند

اومدند ضربتی گران بسیار شدید بر قرن ایمن یعنی طرف راست سر او کوبیدند که او بزرگوار از دنیا رفتند خدا او رو مبعوث کرد.

بعد از صد سال مردم باز اومدند بر طرف چپ سر او یعنی قرن ایسر ضربه ای به شدت کوفتند که اون بزرگوار جان سپرد

خدا باز هم او را مبعوث کرد به این جهت اون رو میگن ذوالقرنین.

گروه دیگه‌ ای میگن چون دو قرن زندگانی کرده بعد در زمان او دو قرن از مردم منقرض شدند میگن‌ ذوالقرنین.

یه عده ای میگن چون در سرش به جهت اون ضربه‌ها دو برآمدگی بوده میگن ذوالقرنین.

یک عده ی دیگه‌ ای میگن در تاجش دو شاخ بوده.

گروهی میگن استخوان دوطرف سرش قوی بوده و اونها رو قرن میگن یعنی صاحب دو قرن.

گروه دیگه‌ ای میگن دو قرن دنیا یعنی دو طرف عالم رو سیر کرد مالک شد بهش گفتند ذوالقرنین

وجه دیگه‌ای هست میگن چون در دو جانب سرش دو گیسو بوده می‌گفتند ذوالقرنین.

وجه دیگه میگن چون خدا نور و ظلمت رو برای او مسخر کرد میگن ذوالقرنین

گروه دیگه ای میگن او در کودکی بود خواب دید که به آسمان رفته و دو قرن آفتاب یعنی به دو طرف آفتاب چنگ زده که بعد از خواب بیدار شد او را ذوالقرنین گفتند.

اما آخرین وجه میگن قرن به معنی قوت هست یعنی قوی و شجاع بوده و اقتدار عظیمی به هم رسانیده.

قصه حضرت ذوالقرنین رو در کلام الله مجید ما اینطور می‌بینیم که خدا می فرماید

ما به او تمکن دادیم در روی زمین و از هر چیزی سببی علمی وسیله ی قدرتی آلتی که به اون می‌تونه یک نیرویی داشته باشه عطاء کردیم

و او رسید به محل غروب آفتاب اینطور به نظرش اومد که آفتاب در چشمه ی لجن آلود یا گرم فرو رفت

و قومی رو دید که خداوند می‌فرماید ما از او پرسیدیم که تو با این قوم چه می‌کنی اگر اینها از کفر برنگردند

اینها را عذاب می‌ کنی یا اینکه می‌خوای بین اینها نیکی بکنی

جناب ذوالقرنین گفت خدایا بارالها اونکه ستم می‌کنه و شرک می ورزه او را عذاب می‌کنیم

بعد هم که برمی‌ گرده به سوی پروردگارش خدای او،او را عذاب می‌کنه و عذابی بزرگ

اما اون کسی که ایمان بیاره و اعمال شایسته بکنه او رو جزای نیکی هست

و خداوند می‌فرماید او رسید به محل طلوع آفتاب در سیری که داشت دید که آفتاب طلوع می‌کنه بر گروهی

که اونها به جز آفتاب ستری ندارند اونها پوششی ندارند جز همین آفتاب

در احادیث هستش که اونها طریقه ساختن خونه رو بلد نبودند و در زمین شکاف‌هایی قرارداده بودند

اونجا ساکن بودند عریان بودند لباس نداشتند اصلا لباس دوختن و اینها برای اونها معنایی نداشت نمی دونستند چیکار بکنند برهنه بودند.

می‌فرماید که ذوالقرنین رسید به یه جایی که میان دو سد رسید که بعضیا گفتند

کوه ارمنیه و آذربایجان هست یا دو کوه هست در آخر شمال که منتهای ترکستان هست

اونجا گروهی رو دید که اینها حرف زدن بلد نبودند لغتشون لغت غریبی بوده

آدمای زیرکی نبودند تا ذوالقرنین رو دیدند گفتند ذوالقرنین یاجوج و ماجوج اینا خیلی فسادکننده هستند روی زمین

می آیند زراعت‌های ما رو خراب می‌کنند میگن تو بهار این یاجوج و ماجوج میومدند هرچی که سبزی و اینها بود می‌خوردند می‌رفتند

و بعضیا میگن که یاجوج وماجوج مردم آدم خور بودند اینها گروهی بودند آدم خور

بعضی ها هم میگن که اینها مردمی بودند خیلی کوتاه قامت تعداد بسیاری داشتند و موجب اذیت و آزار می‌شدند

خداوند می فرماید که اینها اومدند مردم رو اونجا اومدند گفتند یاذوالقرنین ما برای تو یه مزدی میدیم یه خرجی میدیم

بین ما و این یاجوج و ماجوج یه سدی بزار اینها ما رو آزار میدهند

ذوالقرنین به اونها گفتش که من به پول شما نیازی ندارم اونچه که خدا برای من قرار داده از مال و پادشاهی بهتره

شما فقط یه کاری بکنید من رو یاری بکنید کمک بکنید تا من انشالله یه سد بزرگی درست بکنم

پاره‌های آهن رو آوردند میان این دو تا کوه قرار دادند بعد کوره ها رو آوردند دمیدن

آتشی به پاشد آتش به این آهنها خورد گداخته شد بعد گفت مس بیارید مس گداخته

رو هم ریخت روی این آهنها یه سد بسیار بلند و محکمی شد که دیگه یاجوج و ماجوج نمی‌تونستند از اون سد بالا برن

و نمی‌تونستند رخنه کنند سوراخ بکنند این رو جناب ذوالقرنین وقتی سد رو که درست کرد گفت این رحمت پروردگار منه

و این تا قیام قیامت هست تا اینکه وقتی قیامت بر پا میشه این سد رو خدا مساوی زمین قرار میده و وعده پروردگار من حق هست.

حالا ما از قرآن گفتیم و مقداری از تفاسیر رو خدمتتون عرض کردیم

انشالله مفصل بحث می‌مانه برای جلسه آینده .

 

?جهت دریافت صوت ?

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *