حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و آله و سلم

?داستان حضرت آدم علیه السلام

در بیان کشته شدن و شهادت جناب هابیل جانشین حضرت آدم صحبت خواهیم کرد.

آیات ۲۷ تا ۳۱ سوره مائده رو داریم خداوند در این آیات می فرماید

بخوان بر ایشان دو پسر حق و راستی هنگامی که به جهت تقرب نزد خدا قربانی آوردند

یکی بهترین قوچی در میان گوسفندانش بود انتخاب کرد به قربانگاه آورد

دیگری دسته ی خوشه گندم برداشت که پست شده بود طوری که گاو هم نمی تونست اون رو بخوره

از صاحب گوسفند پذیرفته شد از دیگری که قابیل بود مقبول نشد

قابیل بر غضب بر آمد و هابیل گفت البته والله که تو رو می کشم هابیل جواب داد مرد شریف پرهیزکار گفت

خدا از متقین می پذیره توام از متقین باش که خدا ازت قبول کنه

گفت تو اگه دست دراز کنی به سوی من منو بکشی من دست به سوی تو دراز نمی کنم تو رو بکشم

من می ترسم از خدا از پروردگار دو عالم قابیل تصمیمش بر قتل یکی بود در جایی که پدر نبود هابیل در زیر یک درختی خواب رفته بود

آمد جلو منتها نمی دونست چگونه بکشتش ابلیس جلوه کرد به او تعلیم کرد سر برادر رو میان دو سنگ بکوب

او هم همین کار رو کرد و برادر رو کشت حالا الان نمی دونست با بدن بی جان چیکار بکنه

و لذا مدت ها این بدن رو جابه جا میکرد خدا غرابی فرستاد در یک نظر یعنی دو کلاغ فرستادن

بر یکدیگر زدند تا یکی از اون ها دیگری رو کشت پس اونی که زنده بود زمین رو گود کرد به چنگال خودش کلاغ کشته رو دفن کرد

قابیل هم از این واقعه آموخت که چه کنه او هم گودی کند اما در معنای دیگر می فرماید

غراب به معنای کلاغ نیست خدا جبرئیل رو فرستاد تا بدن پاک هابیل رو به دست مامور خودش جبرئیل دفن بکنه

در خاک پنهان بکنه و قابیل صداش بر اومد ای وای بر من آیا عاجز بودم از اینکه مثل این غراب باشم؟

امام صادق علیه السلام فرمود یعنی مثل این غراب که او رو نمی شناختم و آمد و برادر من رو دفن کرد و من نمی دونستم چجوری دفن بکنم.

قابیل برگشت به سمت پدر حضرت آدم وقتی که دید برادر کنار او نیست گفت پسرم رو کجا گذاشتی هابیل کو؟

قابیل گفت من رو نفرستاده بودی که او رو نگهبانی کنم ازش محافظت کنم

به دل حضرت آدم افتاد که چه اتفاقی افتاده چه بلایی سرش اومده و لذا گفت بیا من رو ببر به محل قربانی

قابیل پدر رو برد بر حضرت آدم ظاهر شد که هابیل کشته شده و لذا لعنت کرد زمین رو گفت

لعنت بر زمینی که خون هابیل رو قبول کرده خدا به حضرت آدم امر کرد که زمین رو لعنت نکن قاتل رو لعنت کن

لذا قابیل که قاتل بود لعنتش کرد از آسمان ندایی به قابیل رسید که ملعون شدی چون برادر خودت رو کشتی

حضرت آدم چهل شبانه روز بر هابیل گریست جزعش زیاد شد شکایت کرد حالش رو به سوی خدا

و خدا به سوی او وحی کرد من می بخشم به تو پسری که خلف هابیل باشه مثل هابیل باشه

متولد شد از حوا پسر پاکیزه ی مبارکی وقتی روز هفتم شد خدا وحی کرد به حضرت آدم

که یا آدم این پسر هبه ای هست از طرف من برای تو نام کن او رو هبت الله

آدم هم او رو هبت الله نام کرد. والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته.

 

?جهت دریافت صوت ?

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *