حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

✨️ الحمدلله و صلی الله علی سیدنا محمد و آله و سلم

?داستان حضرت آدم علیه السلام

در کیفیت نزول حضرت آدم و حوا صلوات الله علیهما و توبه اون دو بزرگوار بحث می‌کنیم.

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند

وقتی خدا اراده کرد توبه آدم رو قبول بکنه

جبرئیل رو به سوی او فرستاد جبرئیل نازل شد گفت

السلام علیک ای آدم صبر کننده بر بلای خود ای توبه کننده از خطای خود

خداوند من رو به سوی تو فرستاده تا به تو مناسک بیاموزم

که خدا می‌خواهد توبه تو رو به سبب اون‌ها قبول بکنه

دست حضرت آدم رو گرفت آورد به نزد مکان کعبه ابری از آسمان نازل شد برابر مکان کعبه

سایه انداخت به اندازه ساختمان کعبه جبرئیل گفت یا آدم بلند شو خطی بکش دور این سایه

وقتی او این کار را انجام داد دور حرم مشخص شد حدود حرم مشخص شد

او رو به منا آوردن موضع مسجد رو مشخص کردند

سپس به عرفات آوردن او رو اونجا نگه داشتن وقتی آفتاب غروب کرد

خطاب شد آدم هفت مرتبه اعتراف به گناه خودت بکن

حضرت آدم این کار را انجام داد و لذا این یک سنتی شد در فرزندان او

که وقتی به صحرای عرفات اومدن در روز عرفات اونجا اعتراف به گناهان بکنند

همانطور که پدر اعتراف به گناهان کرد از خدا طلب توبه کنند

همچنان که پدر اون‌ها حضرت آدم طلب توبه کرد جبرئیل به حضرت آدم امر کرد که بازگرد از عرفات

وقتی حضرت آدم می‌آمد بر کوه‌های هفتگانه گذشت می کرد که خطاب شد هر کوه چهار مرتبه الله اکبر بگو

در ثلث اول شب به مشعر الحرام رسید اونجا نماز مغرب و عشا رو جمع کرد و به همین جهت اونجا رو جم می‌نامند

و در بدهای مشعر خوابید وقتی صبح طالع شد

امر شد که به کوه مشعر بالا رو امر کردند که هنگام طلوع آفتاب هفت مرتبه اعتراف به گناه خودت بکن

هفت مرتبه از خدا طلب توبه کن حضرت آدم هم همین کار رو کرد

هفت مرتبه اعتراف به گناه و هفت مرتبه طلب توبه کرد

پس یکی در عرفات یکی در مشعر تا سنتی شد در فرزندان حضرت آدم که اگر کسی عرفات رو درک نکرد

مشعر رو درک بکنه تا به حج خودش وفا کرده باشه

بنابراین به سوی مشعر روانه شد به هنگام چاشت به منا رسید

امر کردند یا آدم دو رکعت نماز به جا بیار در مسجد منا

بعد امر کردن او رو به قربانی کردن که خدا قبول بکنه قربانی تو رو

و همین‌ها سنت شد در فرزندان حضرت آدم قربانی بردن به درگاه خدا

خداوند متعال احسان کرد به سوی حضرت آدم به واسطه تعلیم همین مناسک

تا توبه او را قبول بکنه بعد از همه این اعمال امر کردند که یا آدم به جهت تواضع و شکستگی در نزد خدا

موهای سر خودت رو بتراش گفتیم به یاقوتی از بهشت که بر سر گذاشت

موهای سرش ریخت و حضرت جبرئیل دست او رو گرفت به سوی خانه کعبه

در مسیر برگشت به سمت کعبه ابلیس هفت مرتبه تجسم پیدا کرد در مقابل حضرت آدم

خطاب شد که یا آدم به هفت سنگ او رو بزن و با هر سنگ الله اکبر بگو

حضرت آدم همین کار رو کرد در مرحله چهارم جبرئیل گفت

دیگه او رو نخواهی دید او رو به خانه کعبه آورد هفت شوت طواف کرد آدم

و جبرئیل به او گفت خدا گناه تو را آمرزید و توبه تو را قبول کرد

و زوجه تو بر تو حلال شد به واسطه این عمل عبادی و به واسطه اون توسلی که داشتی به اون کلمات پنجگانه محمد علی فاطمه حسن و حسین علیهم السلام

پس یک عمل عبادی از او صورت گرفت و یک عمل توسلی از او صورت گرفت برای پذیرش توبه

خدمت شما بزرگواران عرض کردیم بعد از اینکه این کارها صورت گرفت

خداوند متعال به اون‌ها امر کرد به زراعت کردن به شخم زدن

حضرت آدم درخواست میوه‌های بهشتی رو کرد برای او درخت خرما آمد درخت انگور آمد درخت زیتون و درخت انار

او این میوه‌ها رو در زمین کاشت و این میوه‌ها به عمل اومد

وقتی که به عمل اومد ابلیس اومد در یک روایتی داریم که

اومد دور این درخت‌های انگور یک حصاری کشید

حضرت آدم به او خطاب کرد که ملعون داری چیکار میکنی

چرا دیوار کشیدی دور این تاک‌ها گفتش که اینا مال منه

حضرت آدم گفت تو دروغ میگی این‌ها راضی شدن به اینکه روح‌القدس بین اون‌ها قضاوت بکنه

داوری بکنه حضرت آدم قصه خودش رو برای روح القدس گفت

روح‌القدس آتشی گرفت و به سوی این درخت‌ها انداخت

آتش در این شاخه‌ها شعله کشید تا اینکه هم حضرت آدم و هم شیطان گمان کردند که دیگه چیزی از این درخت‌های انگور نموند

وقتی آتش تمام شد دیدن دو سوم این درخت‌ها سوخته و یک سوم باقی مونده

که روح‌القدس گفت هر آنچه سوخت بهره شیطان و اونچه که موند از توئه یا آدم

حالا در همین روایت هم به همین اشاره شده منتها به یک نحو دیگه

که وقتی ابلیس اومد این میوه‌ها رو دید گفت من قبلاً در زمین بودم از این میوه‌ها ندیدم

اجازه میدی که من از این میوه‌ها استفاده کنم

حضرت آدم اجازه نداد ابا کرد از اینکه به او بده

آخرای عمر حضرت آدم بود که ابلیس اومد به نزد حوا اظهار گرسنگی و تشنگی کرد گفت من خیلی گرسنم شده خیلی تشنم شده

حوا گفت همسر من آدم با من عهد کرده که من از این درختان چیزی به تو نخورونم چون که این‌ها از بهشت هست و تو سزاوار نیستی که از این میوه‌های بهشتی بخوری

گفتش که یه مقداری در کف من بریز من از این‌ها استفاده کنم

حوا ابا کرد گفت یه مقدار بمکم قول میدم نخورم

تا اینکه اینجا حوا قبول کرد خوشه ای از انگور رو به اون ملعون داد

او مکید اما نخورد همین که یه مقداری مکید این انگور را از دهان او کشید

وحی نازل شد به سمت حضرت آدم که ای آدم انگور رو دشمن من و دشمن تو ابلیس لعنت الله علیه مکید و حرام شد اسیر اون هرچه که شراب بشه

و لذا این اینجا حضرت حوا باز هم فریب ابلیس رو خورد

این مطلب در رابطه با درخت خرما هم هست یعنی تو روایت هست انگور و خرما خوشبوتر از مشک بودن

از عسل شیرین‌تر بودند وقتی دشمن خدا ابلیس این‌ها را مکید بوهای خوش اون‌ها برطرف شد شیرینیشون کم شد.

انشالله که در جلسه آینده خدمت شما بحثی از نسل حضرت آدم رو تقدیم بکنیم همه شما رو به خدا می‌سپاریم.

 

?جهت دریافت صوت ?

به کانال میثم ذوالقدر در پیام‌رسان ایتا مراجعه نمایید.

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *