بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه هفتم
هدیه به امام زمان علیه السلام یه صلوات بفرستید
بحث ما در رابطه با حدیث معرفت آقا امیرالمومنین صلوات الله علیه هستش
عرض کردیم که حضرت میفرماید که این صبر منظور آقا رسول خداست
و منظور از صلاة اقامه ولایت من هستش و خدا این رو بزرگ میشمارد
این آیه به صلاة بر می گرده می فرماید این نماز که بزرگه
که اینو خب کسی نمیتونه حقشو به جا بیاره الا علی الخاشعین
مگر این بر خاشعین مثلاً هستش که این رو قبول بکنن و تحمل بکنند
بپذیرند و الا مستکبرین و متکبرین و اینها زیر بار این نماز نمیرن
بعد حضرت میفرماید که اینا خاشون فقط شیعیان مستبصرون هستند
در ادامه حضرت میفرماید که این به خاطر اینه که فرقههای منحرف
از قبیل مرجئه ، مرجئه گروهی هستند که جدایی میندازن بین ایمان و عمل
میگن که اینا ربطی به هم ندارند یعنی میشه یه کسی ایمان داشته باشه
و گناه کبیره انجام بده گناهان کبیره هیچ تاثیر منفی بر ایمان نمیذاره
اینا مرجئه هستند مثلاً میگن اگر همه گناهان کبیره هم انجام بدی
در ایمان تو هیچ تاثیری ندارد این یه گروهی هستند قدریه هم همینطور
اینا یه گروهی هستند که اعتقاد دارند به اینکه افعال اختیاری انسان
از دایره قدر الهی خارجه ، خب خوارج هم اعتقادات خاص خودشونو دارند
و میگن اصل که عمل و اینها اعتقادشون این هست
در مقابل اینها بازم معتزله هستش که خب اونم یه گروهی هستند
از سنیها حالا همه اینهایی که اسم بردیم همه اینها اعتقاد دارن
به آقا رسول خدا حضرت رسول رو اقرار میکنند امیرالمومنین می فرماید
هیچ کسی تو این اقوام و گروهها و اینها هیچ کسی نسبت به آقا رسول خدا خلافی نداره
یعنی مثلاً اینجوری نیست هیچ کدوم اینا نیستش که بگن من پیغمبرو قبول ندارم
در حالی که هیچ گروهی بین اینا اختلافی نیست که
همه اینا اختلافشون در ولایت من هستش اونی که اینها انکار میکنند
ولایت من هستش اینها انکار میکنند الا القلیل مگر یه عده کمی
که اینها اعتقاد دارند به ولایت من و این قلیل هستند که
خدا تو قرآن وصفشون کرده کجا وصفشون کرده اينجا که می فرماید
که این ولایت بزرگِ بر همه اینها یعنی همه اینا انکار میکنند
خب الا یک عده کمی که این عده کم اینا خاشعون هستند
ببین سلمان ببین جندب ببین خدا در یه جای دیگه هم که در کتاب عزیزش اینو اشاره میکنه
همینو در یه جای دیگه هم خدا میگه یعنی همین داستان نبوت پیغمبر
و ولایت من رو که اینجوری شده اینطوری شد اینو در یه جا دیگه هم میگه
سوره حج آیه ۴۵ ، امیرالمومنین می فرماید اون قصرهای عالی که بیصاحب شد و اینها
اینا منظور از قصر آقا رسول خدا است و اون چاههای پرآبی که معطل موند
چاههای پرآبی که همینطوری رها شد ولش کردند ازش گذشتن
بهش اعتنا نکردن منظور از این چاه های پرآبی که رها کردند
اون منظور اینجا ولایت من هستش که این چاههای عمیق پرآب رو مردم
رها کردن ، خب این منظور از چاه منم که اقرار به ولایت من نکردن
که وقتی که اقرار به ولایت من کسی کسی نکنه
کسی گفت من اشهد انه رسول الله میگم ولی اشهد ان علی ولی الله نمیگم
عیبی داره؟ خب مثلا از این صدتا ۵۰ تا گیرم میاد گیرش میاد و..
اشکالی داره هیچی گیرم نمیاد خب پیغمبر رو که قبول کردم
امیرالمومنین میفرماید هرکسی که به ولایت من اقرار نکنه
از اون اقراری که به نبوت پیغمبر کردم گفتم اشهد انه رسول الله هیچی گیرش نمیاد
یعنی تا قیامت هم بره بگه لشهد ان رسول الله با صورت میره جهنم
میندازنش تو جهنم به هیچ دردش نمیخوره فقط یه جایی که
این اشهد ان رسول الله به سودش به دردش به کارش میاد
که پشت سرش بگه اشهد ان علی ولی الله
به خاطر اینه که پیغمبر پیامبر مرسل و پیغمبر امام خلق
و علی هم امام بعد او امام خلق و وصی .. به قول آقای علامه حسنزاده
یکی از القابی که بین ما شیعیان گم شد فراموش شد غفلت شد
این عبارت این عنوان وصی محمد هستش
ماها از این خیلی استفاده نمیکنیم امیرالمومنین خیلی استفاده می کرد
بله خیلی ما باید روش حساس باشیم خیلی به کار ببریم
یکی رو یاد گرفتیم یکیشو انداختیم اونی که انداختیم این وصی رسول خداست
یعنی عادت کن اینم بگو السلام علیک یا وصی رسول الله
این وصی پیغمبر از زبونها افتاد ایشالا خدا بهمون توفیق بده خیلی این کلمه این عبارت رو به کار ببریم
فرمود که علی وصی پیغمبر. انت منی به منزلت هارون…
پس اگه کسی نگه اینو هیچی گیرش نمیاد نه این که نصفه گیرش میاد
هیچی گیرش نمیاد ، خدا انشالله توفیق به ما بده تا بتونیم
معرفت به امیرالمومنین صلوات الله علیه داشته باشیم
روز سه شنبه دلهامون رو ببریم در خانه حضرت رقیه سلام الله علیها
این نازدانه ابی عبدالله انشالله با اون دستای کوچیکش ما رو دعا بکنه
ازش بخواهید این خانم میشنوه دستشم بازه
دختر امام حسینه دیگه دختر پادشاه عالمه یه دعا
برای ما بکنه گرههامون باز میشه من دیدم خیلی از رفقای ما طلبه ها
اینها کربلاشون مثلا جور نمیشد توسل می کردند به حضرت رقیه سریع جور میشد
حالا به هر حال هرکسی تو زندگیش یه حاجتهایی داره گرفتاریهایی داره
شما هم بخواید دلهاتونو ببرم خرابه شام
اونجایی که سر بریده رو دید این نازدانه میخواست با بابا حرف بزنه
گاهی اوقات زبان کار نمیکنه دل کار میکنه وجود کار میکنه
این نازدانه با همه وجودش حرف زد با بابا سلام بابای خوب من کجا بوده سرت
نگفتی اینجوری میای می میره دخترت
سوخته رسیدی پیش من شبیه مادرت
گفت بابا غصه نخوری بابا
روزای غصم یه روزی سر میاد
دندونمو افتاده ولی دوباره در میاد
هی گفت گفت تا اینکه دیگه توان نداشت
خم شد لبهاش رو روی لبهای بابا
یه مرتبه دیدن سر از یه طرف نازدانه هم از یه طرف
حسین جان حسین جان