بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه پنجم
بحث در رابطه با حدیث نورانیت امیرالمومنین صلوات الله علیه هست
که امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمودند اعلم یا اباذر
انا عبدالله عزوجل من بنده خدا هستم خیلی این عبارات ، عبارات قشنگیه
که ببین بالاترین عنوان و سمت عبودیت و نه چیز دیگه
ما تو نمازم که در تشهد میرسیم اونجا میخوایم پیامبر خدا را گواهی بدیم
که بالاترین سمتش عبودیت است اشهد ان محمدا عبده و رسوله
اول عبودیت میاد بعد رسالت اینجا حضرت ببینید بالاترین سمتش رو عبودیت مطرح میکند
انا عبدالله عزوجل و خلیفه علی عباده منم خلیفه خدا بر بندگان خدا
جانشین خدا بر بندگان خدا ، ما رو رب قرار قرار ندید ما رو پرودگار قرار ندید
و بگویید در فضیلت ما اونچه که میخواید یعنی هرچی که دلت میخواد در فضیلت ما در برتری ما میخوای حرف بزنی بزن
اما یه چیزم بدان و بدونید که شماها به کنه ما و اون نهایت ما
اونچه که در وجود ما خدا قرار داده نمیرسید پس ۱. ما رو پروردگار قرار ندید
و ۲. هرچی که میخواید بگید در فضیلت ما بگید
و ۳. به کنه ما و نهایت ما نمیرسید به منتهای اونچه که در ما وجود داره نمیتونید برسید
نمیشه برسید اصلا راه نداره که ما کجا و امیرالمومنین کجا
به قول حاج آقا مرتضی تهرانی حرف قشنگی می زدند
می گفت ما قنبر امیرالمومنین هم نمیتونیم بشیم
بعد من تعجب می کنم از بعضیا که یه حرفایی میزنن خندهدار که
ما هم میتونیم امیرالمومنین بشیم چه حرفایی میزنید
ما کفش آقا امیرالمومنین هم نمی تونیم بشیم..
فان الله عزوجل قد اعطانا اکبر و اعظم من ما یصفه..
می فرماید خدای عزوجل به ما بزرگتر و عظیمتر از اونچه که
خودش وصف میکنه و اونچه که من توصیف میکنم عطا کرده است
خدای عزوجل عطا کرده است به ما اکبر و اعظم من ما یصف
بزرگتر از اون چیزی که خودش وصف کرده و من وصف میکنم
خب من چی میگم در اونچه که خدا به ما عطا کرده خدا چی میگه در اونچه که به ما عطا کرده
خب بزرگتر از اونو خدا به ما عطا کرده یعنی به وصف نمیاد به زبان نمیاد
حالا من یه جور میگم که شما متوجه بشید یعنی به زبون نمیاد
قابل وصف شدن نیست یا به قول استادمون اگه آدم میخواد بگه
لفظ کم میاد مثلا شما میخوای آقای بهجتو مثلاً وصفش کنی برای بچهات
نمیدونی چه مدلی بگی این بچه بفهمه بعدم انقدر عظمت داره
که اصلاً به لفظ کم میاد آخرش تهش میگی بابا این خیلی آدم بزرگیه
بازم کم میاد پس من دوباره معنی می کنم میفرماید
خدای عزوجل عطا کرده است به ما عطا نموده به ما بزرگتر و عظیمتر از
اونچه که خودش وصف کرده و من وصف میکنم بعد میفرماید
یا به دل هر یک از شما خطور میکنه بزرگتر از اون چیزه ما هستیم
ببینید خدا اونی که به ما عطا کرده خب عطا کرده است خدای عزوجل به ما
بزرگتر و عظیمتر از اون چه خودش وصف کرده مثلاً همین خدمتتون عرض بکنم
آیه طهارت ، میفرماید از این هم بزرگتره اونی که خدا به ما داده
از اونچه که خدا وصف کرده و من علی وصف میکنم بزرگتره
و اونچه که به قلب شما خطور میکنه به قلب شما چی خطور میکنه در مورد امیرالمومنین ؟
از اون هم بزرگتر است ، ما در معنی الله اکبر هم همین رو می گیم دیگه
خدا بزرگتر است از آنچه که وصف بشه حالا میگه اونچه که خدا
به ما داده از اونچه که من علی وصف بکنم بزرگتر است
اگه منم چیزی گفتم ها فکر نکنید ما همینیما بزرگتریم
یا اگه خدا در شأن ما یه چیزی برای شما آورده فکر نکنید تهشهها
نه شما فقط یه الفش رو فهمیدید حالا در مورد شان و فضیلت امیرالمومنین
می فرماید فکر نکنید همین ها… پس ببینید این تهش نیستا ببین شما توی این ۲۸ حرفه یه دونشو متوجه شدی
اگر اینجوری ما رو شناختی هاکذا اینطوری شناختی
فانتم المومنون پس شما مومن هستید سوال سلمان از امیرالمومنین چی بود؟
آقا مومن کیه ؟ مومن اونیه که اهل بیت عصمت و طهارت رو اینطوری بشناسه
آقا امیرالمومنین فکر نکنی یکی مثل آیت الله بروجردی یه خورده بالاتره ها
یا امیرالمومنین یه آدم خیلی خوبی بوده مثلاً از آقای بهجت بالاتر
ثواب این جلسهمونو هدیه کنیم به شهید یدالله برزگر
که خیلی آدم نورانی جوان ۲۴ سالهای بوده دوبار تو بازی دراز مجروح میشه
بار دوم یه تیری میاد از این کلاههای چیز داشته میخوره به کلاه و
بعد این مغز این استخوان سرشو یه خورده میبره
اندازه کف دست گود میکنه سرشو بعد میاد و سال ۶۰ زدواج میکنه
۶ ماه بیشتر دوران ازدواجش طول نمیکشه اردیبهشت ۶۱
خوب خیلی جوون نورانی بوده و خیلی جوان ارزشمندی بوده
خیلی دلسوز بوده و سال خیلی این حالا به هر حال حالات این جوان عجیب و غریب بوده
اردیبهشت ۶۱ به شهادت میرسه انشالله ثواب این روضه و جلسهمون هم برای شهید یدالله برزگر باشه
صلی الله علیک یا اباعبدالله
صلی الله علیک یا اباعبدالله
روضه علی اصغر امام حسین رو بخونم ابی عبدالله الحسین
بچه رو دست گرفته بود هی صدا می زد آیا نمیبینید این بچه چه جور داره تلذی میکنه
بچه چه جور داره.. این اگر آبش بدید می میره آبشم ندید میمیره
لااقل بگیرید اینو سیرابش کنید این بچه رو به من بدید
که اینجا دارد ابی عبدالله یه مرتبه متوجه شد دید علی اصغر داره دست و پا میزنه
این بچه نگاه کردن دیدن ابی عبدالله دیدن این بچه این گردنش
از این طرف تا اون طرف بریده شده دست و پا مزن ای کودک شیرین زبانم
من خودم تیر از گلویت میکشم
دستشو برد زیر گلو هرچه خون بود
تو کف دست کرد به آسمان پاشید
امام باقر فرمودند یه قطره از اون خونها به زمین برنگشت
ملائکهها خونها رو جمع کردن قربون دلت بشم حسین جان
فدای دلت ابی عبدالله روش نمیشد سمت خیمهها برگرده
یه قدم میومد برمیگشت پشت به سمت خیمهها میکرد
حسین جان حسین جان