حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■ حکمت شماره ۸۱

● و سمَع رَجُلاً یَقول اِنا لله وَ اِنا اِلیه راجِعون 

 

حضرت امیر صلوات الله علیه شنیدن یه مردی می‌گوید انا لله و انا الیه راجعون 

خب این جمله معمولا درمصیبت‌ها و خبرهای تلخی که می‌شنوه به زبان میاره معروف به آیه

چیه استرجاء معروف به آیه استرجاء که خیلی هم معروفه و شما مکرر شنیدید که هنگام بروز مصائب گفته می‌شه

و خب اشاره به این دارد بعضی‌ها گفتن اشاره به این دارد اگر خداوند جان کسی را گرفت

خب ملکش بوده و همه از آن او بودند تحت فرمان اوبودند و تا زمانی که مصلحت بداند زنده می‌مانیم

و هر زمان که مصلحت ببینه آنچه را که داده پس می‌گیرد.

این جمله اولشه،  انا لله

جمله دومش هم اشاره به این دارد که خب مرگ و فنا منحصر به عزیزی که از دنیا رفته نیست

 اناالیه راجعون

همه ما  در همین مسیر قدم برمی‌داریم

حضرت امیر صلوات الله علیه شنیدن که یه مردی داره این جمله را میگه، انا لله واناالیه راجعون

و قال علیه السلام تفسیر حضرت امیر را خوب دل بدهید

حضرت فرمود که : ان قولنا انا لله اقرار علی انفسنا بالملک

اینکه ما می گیم انا لله ، همین تیکه اولش معنیش چیه

معنیش این اقرار،اقراره

خودش یه اقراره وقتی می گیم ، انا لله ما داریم چیکار می‌کنیم اقرار می‌کنیم اقرار به چی می‌کنیم ، علی انفسنا همه ما ، همه ما خب

بالملک ، ملک کی هستیم ، خدا هستیم

انا لله ، یعنی همه مال خدا هستیم

و اناالیه راجعون اقرار به چیه ؟

اقرار علی انفسنا ، اقرار بر علیه خودمونه اقراری که انفسنا بالهلک ،همه ما چی هستیم رفتنی هستیم بله آقا جمله اول اقرار به چیه ما ملک خداییم

جمله دوم و انا الیه راجعون اقرار به چی هست اقرار به اینکه همه ما بالاخره رفتنی هستیم دیر یا زود داره اما سوخت و سوز نداره تمام کارمون همه مون تمومه

امروز فلانیه فردا نوبت منه ،این اون بهش بر می خوره

بعضی‌ها اسم مرگ که میاد اسم این اصلا ناراحت میشه ناراحتی نداره که هان…

میگه دور از جون بگو آخه بابا چیکار کنیم اون یه حقیقتیه من نمی دانم بعضی ها میگن حاج آقا نگو.

ما یه مرتبه یه سخنرانی کرده بودیم از همون های که صبح ها می کنیم

خلاصه میره آقاهه به خانمه میگه کتری را بزار من برم یه نون بربری بخرم بیام یه صبحانه بخوریم و خلاصه بعد میره دم نون بربری نون بخره

آقا دیگه چی برنمی گرده ، همون جا عزرائیل میاد سراغش.

یه خانمی شنیده بود می گفتش بدش امده اقای ما بره نون بخره مثال دیگه.

اولا مثال چرا از مرگ بدت میاد

دوماچرا از مرگ بدت میاد؟

یه حقیقتیه بلاخره این یه شتریه که گفتیم درب خونه همه چی خوابیده یا می خوابه ، خوابیده ، نه، خوابیده خبرت نیست.

حالا این همه تایم ازت رفت اینها چی بود هان برمی گرده خوابیده شتریه که درب خونه همه خوابیده،

اونها سبقت گرفتن یه خورده جلوتر رفتن حالا ما هم چی بلاخره می رسیم به اونها ملحق می شیم همه ماجمع میشیم.

اصلا لذت بخشه اون ور قشنگه دیدنیه اینقدر اونجا دیدنیه بعد حسابش را بکن یه لحظه که میری

حضرت زهرا سلام الله علیها رو می‌بینی میری امیرالمومنین علیه السلام رو می‌بینی انشاالله

این جوریه بله پس چی؟

می خوای بریم فلانی فلانی رو ببینی، نه انشاالله همه ما الان ولت کنن دلت کجا میره ، میره حرم امام حسین خوب اون ور هم همینه ،

ولت کنن سریع میری توی دامن امام حسین میری تو دامن امیرالمومنین

اونجا بعد میری ذوات مقدسه نمی‌دونی من هم نمی‌فهمم که اینقدر لذت داره یه نگاه به صورت امیرالمومنین

انقدر لذت داره یه نگاه به صورت امام حسین علیه السلام

بعضی‌ها رزقشونه جزو روزیشون

توی عالم برزخ و تو بهشت که این‌ها آرزو می‌کنند یه بار امام حسین جلوه کنه

یه بار امام حسین بیاد چشمشون به امام حسین بیفته

بعد می‌افتند مدهوش میشن سال‌های سال همین جوری فقط محو مست نگاه امام حسین علیه السلام

آقا این طوریه این جوریه حالا ما خبر نداریم ما نمی‌دونیم این داستان‌ها رو

ولی خب خیلی دیدنیه حالا لذا این جمله هم ترس نداره این جمله اتفاقاً آرامش بخشه خیلی باید به آدم چی بده آرامش بده فرمود

مرغ باغ ملکوتم میرم از عالم خاک    

چند روزی قفسی ساخته‌ام از بدنم

خدا به ما توفیق بده که اون لحظه‌ای که

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بردوست

به هوای سر کویش پرو بالیاونجا آدم

داره میره تو دامن خدا رحمت الهی اون رو فرا می‌گیره

انالله ما برای خدا بودیم و اناالیه راجعون و به سوی او هم حرکت می‌کنیم که انشاالله با معرفت باشه.

این نکته آخر را از دست نده چی باشه با معرفت باشه .

معرفت در گرانی است که به هر کس ندهند

پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند

امروز صبح وقتی حالا نمی‌دونیم که دیشب آقا لحظه تولدشون بوده یا صبح بوده یا به چه شکلی بوده

الا ای حال اون موقعی که آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام به دنیا اومد

یه اتفاق‌هایی افتاد توی این عالم یه تکونی خوردیم به قول ماها این عالم یه تکونی خوردیم دارد که همه ملائکه‌ها جمع شدن برای شادباش و تهنیت

خدمت آقا رسول الله برسند و ورود این مولود رو تبریک بگن

وقتی می‌آمدن برخورد کردن به فطرس ، فطرس ملک که در اثر خطا و لغزش این مقاماتش رو از دست داده بود

این فطرس جبرئیل را صدا زد آقا کجا میری گفت که خدا به پیامبر آخرالزمان فرزندی داده به نام حسین داریم میریم برای تهنیت ببینید

من میگم فطرس می شناخته امام حسین رو می‌شناخته از این فرصت استفاده کرده گفت منم ببرید

وقتی همراه شد خدمت آقا رسول الله پیامبرجویا رحمت الله العالمین نه فقط برای ما رحمت باشه برای عالم ملائکه عالم اجنه

برای همه عوالم رحمته پیامبر جویای فطرس شد قصه‌اش را جبرئیل گفت بعد پیغمبر اشاره کرد فطرس بال و پرت را به گهواره حسینم بزن

شما وقتی رفتی سر و صورتت رو گذاشتی روی ضریح امام حسین خدا نمی‌آمرزدتت

خدا وقتی همین اشکت جاری شد

خدا دست رو بزنی به آقا تا بال و پرش رو زد به گهواره امام حسین در جا هر آنچه ازش فوت شده بود خدا بهش برگرداند

به آسمان درآمد هی صدا میزد من مثلی من مثلی کی مثل من آزاد شده حسینم من نجات یافته به دست حسینم

اصلاً یه صدا می‌زد از خوشحالی یه وقت صدا زد گفت یا حسین به خدا تا قیامت هرکی هر جایی از این دنیا بشینه رو به سوی تو بکنه و بگه

صلی الله علیک یا اباعبدالله

من سلام و درود اون رو میارم به تو

حالا امروز صبح شما بگید

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

سلام شما رو توسط فطرس به امام حسین میرسه

اباعبدالله الحسین به دنیا اومد خب چقدر پیامبر غرق سرور بودغرق شور و شعف بود

صدا زد اسماء بیار فرزند ما رو اسما گفتن یا رسول الله اجازه بدهید این بچه رو من پاکش کنم تمیزش کنم

دیدید دیگه بچه رو تمیزش می‌کنن پاکش می‌کنن پیغمبر گفت اسماء وای بر تو می‌خواهی حسین ما رو تمیز کنی

خدا حسین ما رو پاک و مطهر خلقش کرده او همه عالم رو حسین من پاک می‌کنه

بعد تو می‌خواهی حسین رو پاک کنی

بیار فرزند ما رو بعد اسماء میگه توی یه دستمال زرد رنگ امام حسین رو پیچید و آورد محضر رسول خدا پیغمبر نهی کرد فرمود

نگفتم مگه بچه رو توی پارچه زرد نپیچید قنداقش نکنید بعد پیغمبر یه نگاه به صورت امام حسین کرد فرمود یا اباعبدالله

اولین کسی که به آقا اباعبدالله گفتن پیامبرخدا بود یا اباعبدالله چقدر سخته برای من مصیبت تو شهادت تو حسین جان یا اباعبدالله

بعد دیگه جلوی خانم فاطمه زهرا روضه خوانده که چی میشه چه اتفاق‌هایی می افته دل مادر را به درد آمده

امروز روز ولادت امام حسین همراه بود با گریه همراه بود با اشک

من یه جمله می‌خوام عرض کنم خدمت رسول خدا عرضم تمام انشالله این صبح ما کربلا برای ما نوشته بشه

یا رسول الله جات خالی بود کربلا همین حسینت بین دو نهر آب هرچه التماس کرد بابا یه جرعه آب بدهید

زن و بچم از تشنگی دارن هلاک میشن نه تنها اعتنا نکردن بلکه تیر سه شعبه به گلوی علی اصغر زدن

یا رسول الله جات خالی بود توی گودال هرچی می‌گفت تشنمه با نیزه به پهلوش زد

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

حسین جان

وقتی خدا به خلقت تو افتخار کر د

ما را برای نوکریت اختیار کرد

آقا جان

کشتی هیچکس به دل ما محل نداد

اما حسین آمد ما را سوار کرد

یه جمله امروز صبح اومدید اینجا درب خانه ابی عبدالله داری زار میزنی گریه می‌کنی برات بگم چه خبره

هرگز ز یاد حضرت زهرا نمی‌رود

هیچ وقت این صحنه ها ، گریه کردن شماها،عرض ارادت شماها

هرگزاز یاد حضرت زهرا نمی رود

یک لحظه کسی که برای تو کار کردیا اباعبدالله دنیا آخرت همه مدیون زینبیم ما را صدای ناله او بی‌قرار کرد

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *