حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۱۴۱

●و قال علیه السلام : مَن اَحدسنان الغَضب لِله قَوی عَلی قتَل اشِداء البَاطِل

 

●حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداش می فرماید:

کسی که سر نیزه خشمش رو، سنان الغضب یعنی سر نیزه غضب، خشم کسی که سرنیزه غضبش رو لله ، برای خدا احده، تیز کنه.

برای خدا تیز کنه درست شد اسلحه شو برای خدا تیز کنه آماده کنه، قویَ ، یعنی قدرت پیدا می کنه ، توانایی پیدا می کنه برای

قتل اشداء الباطل ، توانایی پیدا می کنه برای کشتن سردمداران باطل سردمداران کفر،

خب پس اونیکه برای خدا آ ماده میشه پس آماده میشه و توکل می کنه بر خدا این کاری که انجام میده، برای خدا انجام میده.

این قدرت پیدا می‌کنه، قوت پیدا می‌کنه.

 

ببین حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و السلام ،

یه نفر بود یک نفر بود، اما برای خدا این اسلحه برداشت . این جناب برای خدا اقدام کرد.

یک ابراهیم بود و یک شهر ، یک شهر یک ابراهیم بود و یک دنیا کفر باطل،

اما او برای خدا شمشیرش رو تیز کرد بعد حمله کرد به قلب این امت ، قلبش همون بتخانه‌ها بود این بتخانه رو که وارد شد ، تمام بتها رو خورد و خمیر کرد.

بعد خب انسان مومن فکر هم می کنه، تدبر هم می کنه .

همه بتها رو شکوند غیر از این بت بزرگ‌ اون تبرو گذاشت روی دست بت بزرگ ، برای اینکه به اینها حالی کنه ،

هم اون جنبه ظاهر، اینا رو هدف قرار می‌گیره. هم جنبه باطن، اونها رو هدف قرار میده .

جنبه ظاهرشون این بود که بت‌ها رو شکوند ظاهریش بود .

باطن اینها همون فکر اینها بود، که فکر غلط اینا.

که اینا خدا اونا گفت آقا چرا میگن ابراهیم کشته؟؟؟ تبر تو دست بت بزرگه، برید از بت بزرگ بپرسید.

اونها گفتن بتها که کاری نمی‌تونن بکنن گفت خب اگه بتها کاری نمی‌تونن بکنن. چه جوری به اینا خدا می‌گید؟

اینا که نمی‌تونه هیچ عرضه‌ای نده هیچ کاری نمی‌تونن بکنن، پس این چه خداییه .

خدا ما تو هامون تو این قرآن مون مرتب هی می گیم و

انک علی کل شیء قدیر انک علی کل علیم

گفت برید از این بتها بپرسید ، از این بت بزرگ بپرسید کی این کارو کرده .

گفتن که او که نمی‌تونه حرف بزنه اون که نمی‌تونه ببینه، گفت پس او که نمی‌تونه ببینه نمی‌تونه حرف بزنه چه جور خداییه ،

خدا علیمه ، خدا قدیره ، خدا بصیره، خدا سمیعه، این خدا خدایی که ما می شناسیم.

پس ببین یک ابراهیم میشه و یک امت. یک لشکر ،

اما همه رو زیر می گیره مثل این مسابقه‌های بازی‌هایی که هست بچه‌ها سوار ماشین میشن کلا همه رو میزنن لت و پار می کنند میرن جلو.

اونیکه برای خدا اقدام کرد سرنیزه خودش رو اسلحه ش رو تیز کرد برای خدا رفت جلو قوی خدا هم،

امام می‌خندیدن می‌گفتن که امام فرمود شاه باید برود، گفتم بابا مگه میشه چجوری برود ؟کجا برود خب،

باید برود ولی برای خداش هم شمشیرش رو تیز کرد و وقتی که شهید بهشتی ایشون فکر کنم فرمودن دیگه ،

گفته بود این مردم چی میگن ، آقا گفته بود که آقا میگن که روح منی خمینی ،درود بر خمینی..

مثلا از این حرفها ، گفت اگر همه اینها بگن مرگ بر خمینی من هیچ، مثلا نظرم تغییر ، همین جوری میرم جلو برای خدا .

خدای متعال حرکت داره می‌کنه یک جهان میگن نباید او باشه ، اما خدای متعال اراده می‌کنه که این بنده اش به سربلندی برسه.

تمام جهان پشت عراق در اومدن ، هشتاد تا کشور نیرو دادن ،هشتاد تا کشور اسلحه دادن، بعد آخرش اقتدار با کی بود ؟پیروزی با کی بود؟ با اون امت بود.

 

خدای متعال ان شاءالله به ما هم اخلاص بده، هم توکل بده که ان شاءالله بتونیم از این اخلاص از این توکل بر شدیدترین باطل‌ها که یکیش نفس اماره است قالب بشیم.

 

مثل حضرت یوسف قالب شد بر این نفس اماره. کی می تونه تو اون شرایط قرار بگیره یه زن جوان، زلیخا زیباترین زن مصر بوده دیگه، زیباترین زن مصر باشه و بعد خلوت باشه او هم که داره تقاضای باطل می کنه ،

اما برای خدا این نوک پیکانش رو تیز کرده قوی میشه قدرت پیدا می‌کنه، بله میگه، آقا میزنه بیرون هفت تا در رو باز می‌کنه خدا براش.

بعد آخرشم اون برده میشه چی ؟عزیز مصر میشه.

خدا ان شاءالله به آبروی محمد و آل محمد به ما هم توفیق بده این غضبمون رو سر نیزه خشم مون رو که غیرت باشه تیز کنیم برای خدا .

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله

این حسین کیست که عالم دیوانه اوست

این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست

امروز صبح بگیم یا اباعبدالله

فدای علی اصغر شما

فدای این کودک شیرخواره شما

علی اصغر سند مظلومیت امام حسینه

همه میگن آقا اصلا مورخین وقتی به داستان حضرت علی اصغر می‌رسند

رقت قلب پیدا می‌کنند

یعنی دلشون می‌سوزه برای کی می سوزه برای امام حسین می‌سوزه

میگن آخه حسین مگه

اینجا مظلومیت امام حسین علیه السلام که اون مگه چیکار کرد

بیا بچه شیر خواره ش رو آب می دادن

چرا این بچه که کاری نکرده بود که این بچه که گناهی نداشت که یه خورده آبش می‌دادن

این بچه جلو چشم مادر جلو چشم خواهر

 

شیخ مفید توی مقتلش خیلی عجیب آورده

من همیشه وقتی مقتل شیخ مفید رو می‌خونم میگم خدا کنه قصه راست نباشه

می‌دونید میگه وقتی حالا شاید این یه علی دیگه‌ ی بوده باشه

یه بچه دیگه‌ ی بوده باشه من نمی‌دونم

میگه هر‌چی هست راست نباشه که وقتی امام حسین علیه السلام اومد سمت خیمه‌ها

صدا زد ناولینی

بچه شیرخوارم رو بیارید من باهاش وداع کنم اونجا بچه شیر خواره رو دادن دست امام حسین همه دارن نگاه می‌کنن

وقتی امام حسین میاد سمت خیمه‌ها

همه بچه‌ها دختر بچه‌ها خانم ها همه جمع میشن دیگه اونجا جلوی خیمه ها

جلوی بچه ها امام حسین این بچه رو آورد بالا که ببوسه

میگن اونجا حرمله گلوی بچه رو هدف قرار داد زد جلو چشم بچه‌ها جلو چشم خانم‌ها زد

این گلوی بچه سر بچه وقتی سر جدا شد

دارد که اینجا صدا زد خواهرم زینب بچه رو بگیر من می‌خوام این خون گلوش رو بگیرم پرتاب کنم به آسمان

بی بی زینب گرفته بود این بچه رو

آقا ابی عبدالله دو تا کف دستش رو زیر گلوی این بچه قرار داد

هرچی خون جمع میشد می‌نداخت به آسمون صدا می‌زد

حونه حونه علیه ما نظربی

برای حسین آسونه چون خدا می‌بینه

انه به عین الله

اصغر من کی به زبان آمده

حرمله با تیر و کمان آمده

غنچه یاسم شده ارغوانی

زیر سم‌ اسب کسی نمانی

بلبل من لباش ترک خورده بود

تیرش نمی زدی خودش مرده بود

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *