حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه هشتاد

 

●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.

در رابطه با توحید مفضل صحبت کردیم بحثمون رسید به داستان آمدن باران

که تو این باران چقدر نکته‌ها هست چقدر دقت‌ها هست .

که اگه کسی توجه بکنه انشالله زبان به باز می‌کنه به حمد خدا .

در ادامه حضرت می‌فرماید :

نظر کن ای مفضل به سوی این کوه‌ها

که از خاک و سنگ بر روی هم نشسته و بلند شده ، نگاه کنید این کوه رو.

به چه شکل از سنگ و خاک روی هم تلنبار شده قد برافراشته .

و جاهلان گمان می‌کنند که زیاد نیست در خلقت او و احتیاجی به آنها نیست ،

فکر می کنه این کوهها اضافی ، و این خطاست.

بلکه منافع در آنها بسیار است ، از جمله آنها که برف‌ها بر قله کوه‌ها می نشیند و بعضی می‌ماند برای مردم.

و در عرض سال به قدر حاجت بر می‌گیرد از همین برف‌ها می بینی هی خورده خورده آب میشه ، تو کل سال استفاده می‌شه .

و به آن مرتفع و آبدمی شود و از آن نهرها و چشمه‌های عظیم جاری می‌شود،

از همون برفهایی رو کوه ،

ذخیره می‌شه تو بیابون ذخیره می‌شه یا تو کوه؟

تو بیابون که اصلاً نمی‌مونه ، یه روزم بیشتر نمی مونه آب میشه میره ،

اما این کوه‌ها می‌بینی بهترین منبع و بهترین جای ذخیره هستند برای برف‌ها .

و ایضا کوه ها اصناف نباتات و اقاقیل و ادویه به عمل می‌آید .

چقدر از این داروهای گیاهی تو همین کوه‌ها به عمل می آید

و یه بنده خدایی تو کار همین طبابت بود ، چند روزی یه هفته دو هفته از ایام نوروز رو اختصاص می‌داد برای همین .

پا میشد می رفت کوه و دشت و اینها

گیاه می‌چید ، بعد می آورد اینارو تفکیک می کرد و از اینا دارو درست می کرد .

و چقدرم نافع و چقدرم خوب ، پس اصناف این گیاه‌ها و این چیزها از کجا پدید میاد ؟ از کوه‌ها پدید میاد .

که در زمین آنها به هم نمی‌رسند ، تو زمین تو بیابونا اینا درست نمی‌شه

و ایضا در آنها یعنی در کوه ها ، غارها و دره‌ها هست برای درندگان و وحشیان .

اگر اونا اونجا خونه نداشته باشن میان تو شهر کنار ما .

و دیگر آنکه سنگ‌ها از آنها می‌برند ، همین جا مسجد رو نگاه کن ،

اصلا یه کوه ، کوه ها رو آوردن همین‌جا.

این سنگ‌هایی که شما می بینید، اینها از تو کوه‌ در اومده دیگه.

این سنگ هارو از تو کوه ها برمی‌دارند با چقدر ، سنگ‌های بزرگ …

سنگ ها از آن می برند و می تراشند برای عمارت ها ، ساختمان ها.

و انواع معادن جواهر و فلزات می‌باشد .

فلز از کجا در میاد ؟ از کوه.

و در جبال منفعتی چند است که به غیر از ، امام صادق می فرمایند که خیلی زیاده ،

انقدر زیاده ، منفعت کوه‌ها که هیچکی نمی‌دونه به غیر از قادر ذوالجلال ،

که خالق آنهاست. پناه به خدا از جهل بشر . این آدمیزاد میگه که آدمی به اندازه یه قطره می‌دونه و اقیانوس‌ها نمی‌دونه.

میگه این از اینجا تا آسمون چقدر راهه چقدر پله است ؟

یه پله رفته فکر می‌کنه چیکار کرده ، اوه انقدر راه داریم.

اصل علم نزد محمد و آل محمد است.

امروز هم بنا بر نقلی روز شهادت خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها است

این خانم آینه حضرت زهراست آیینه فاطمه زهراست

من نمی دونم شماها چقدر به این خانم علاقه دارید انس دارید

چقدر گره خورده زلفتون به دامن اون بزرگوار

به چادر اون بزرگوار واقعا خب روایت داریم

یا شما شنیدید که فرمود از برای خدا حرمیست و اون کعبه است

و از برای پیغمبر حرمیست و اون مدینه است

و از برای جدمون علی حرمیست و اون نجف کوفه است

و از برای ما اهل بیت حرمیست و اون قم هستش

یعنی وقتی اون بزرگوار مرحوم میرداماد تو کاشفه دیده بود که

امام‌ها ۱۲ امام دارن طواف می‌کنند گرد حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

خب این خانم آینه حضرت فاطمه زهرا ست

خیلی جلالت داره خیلی شرم داره خیلی بزرگواره

امروز گدای در این خانه بشیم امروز دلهامونو روانه قم بکنیم

امروز یه طوافی ما گرد حرم بکنیم

به پای دلها ان شاءالله از خدا بخواید زیارت این بزرگوار زیاد نصیبتون بشه

چون تو روایت هست زیارت این بزرگوار مثل زیارت امام رضاست

هر کی اورو زیارت کنه گویا امام رضا رو زیارت کرده

حالا از همین راه دور می‌خوام یه عرض ادب بکنم یه عرض توسلی روضه ای کنم

ان شاءالله این خانم دست مارم بگیره

فرمود وقتی اومدن قم این خانم رسید قم خب اینجوری بی کس و کار که نبود که

از مدینه که راه افتاده بود برادراش بودن برادرزاده ها خواهرزاده ها

شلوغ بود دورش اما رسید به ساوه

برادرهاشو کشتن برادرهاشو به خاک و خون دید غرق به خون دید

وقتی که رسید به قم غریبانه رسید به قم دیگه کسی براش نمونده بود از برادران فقط دلش به امام رضا خوش بود

که گفتند امام رضا هم از دنیا رفته

خبر دروغ بهش دادن این خانم تب کرد

افتاد تو بستر بیماری

من در نقد دیدم ۱۴ سالم بیشتر نداشته یه دختر ۱۴ ساله ای بوده خب این خانم خبر دروغ شنید

آروم آروم مثل یه شمع خرده خرده آب شد

اما می‌خوایم بگیم بی بی جان اگر شما خبر دروغ شنیدی

من یه خواهری رو می‌شناسم بالای تل به چه شکل دید

نیزه دار داره با نیزه میزنه

شمشیر دار داره با شمشیر میزنه

یه عده‌ای سلاح به دست ندارن با سنگ می‌زنند

حالا اگه دلت روانه حرم هست این روضه رو بخونیم

از حرم تا قتلگه

زینب صدا می‌زد حسین

دست و پا میزد حسین

زینب صدا می‌زد حسین

وارد گودال شد من این روضه‌ها رو کم می خونم اما امروز برا خانم فاطمه معصومه می‌خونم

عمه سادات زینب شمشیر شکسته‌ها رو کنار زد

نیزه شکسته‌ها رو کنار زد

هر کاری کرد برادر رو ندید

یه وقت دید یه صدا میاد اخی الی

خواهر حسینت اینجاست بیا

دوید دوباره گشت یه مرتبه چشمش به بدن بی سر افتاد

صدا زد حسین اانت اخی آیا تو برادر منی یا اباعبدالله عرضم تمام

ایشالا گره‌ها باز بشه خم شد لبارو گذاشت رو لبهای بریده

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *