حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

?توحید مفضل

✨️جلسه شصت و چهارم

 

●نثار آقا امام زمان علیه السلام یه صلوات بفرستید.

امام صادق علیه السلام می فرماید :

تأمل کن خلقت ماهی رو ، که مناسبت آن امری را که برای آن آفریده شده.

به درستی که این ماهی رو خدا براش پا قرار  نداده .

چون به راه رفتن محتاج نیست تو آب ، سر می‌خوره زیرا که مسکنش آب است.

و ماهی شش نداره ، چون نفس نمی‌تونه بکشه تو آب که نفس نیستش که بخواد نفس بکشه.

به جای پا خدا دو تا بال محکم بهش داده که این تو کنار پهلوهاش ،

هی به آب میزنه ، مثل اونایی که قایق دیدی سوار میشن مثل ملوان ها از دو جانب کشتی هی اینا رو تکون میده تا کشتی جاری بشه.

و خدای متعال جسم این ماهی رو از فلس‌ها پوشونده.

فلس ، پولک که در میان یک دیگه داخل شدند مثل حلقه‌های زره ،

خدا این رو پر از پولک کرده برای اینکه این ماهی حفاظت بشه، محفوظ بمونه.

بالاخره هی آب مدام می‌خوره به بدن این دیگه در معرض موج‌ها و در معرض سنگلاخ‌ها و این جور چیزهاست ، این بدنش محفوظ بمونه.

بینایی ماهی ضعیفه ، آب مانع دیدنه اما عوضش خدا شامه ی ماهی رو قوی کرده ،

بوی غذا به مشامش می‌خوره دیدی میاد سریع دنبال غذا .

از این بالا شما ته آکواریوم همین یه خورده می‌ریزی اون که نمی‌بینه که از کجا می‌فهمه ؟

از این شامه خدا شامه ی ماهی رو قوی کرده این چجوری میاد ،

سریع میاد دنبال غذا از مسافت بعید احساس می‌کنه و طلب می‌کنه.

اگر خدا او رو چنین شامه‌ ای نمی‌داد به روزی خودش نمی‌تونست برسه.

بعد از دهن ماهی به سمت گوش‌های ماهی منفذها خدا قرارداده ،

این دهنش رو از آب پر می‌کنه از گوش بیرون میده .

بعد با این کارش حس خوبی داره ، راحتی پیدا می کنه ، مثلاً الان دیدی ما نفس می‌کشیم ،

حس خوبی بهمون دست میده راحتی برامون هست ، اونها هم همینجورین.

دهنش رو پر آب می کنه بعد از گوشش یک براش راحتی داره.

بعد آقا می‌فرماید که : حالا فکرکن ببین چرا نسل ماهی اینقدر زیاده ، بعد تو شکمش تخم‌های بسیار می‌بینی.

اصلاً نمیشه شمرد بعد وقتی بچه میاره دیدی یهو آکواریوم پر از ماهی میشه ، بچه ماهی میشه.

که این علت ، این کثرت چیه چرا اینقدر زیاد ؟

مثلاً گاو سالی چند شکم می‌زاید یه دونه حالا ، اگر قرار بود صد شکم بزایه همه جا میشد گاو

حالا ببین ماهی اگر قرار بود یه دونه باشه چی میشه ؟ اینا رو فکر کنید.

امام صادق اینجا یه پرده‌هایی از این اسرار رو کنار می زنه می‌فرماید :

علت این کثرت ماهی به خاطر اینه که غذای اکثر اصناف حیوانات ماهیه ،

حتی درندگان ، درندگانی که در نسار هستند اینها در کنار آب وامیستن دیدین خرسا رو ،

وایمیسته بالاسر کمین می‌کنه تا یه دونه ماهی میاد پیدا میشه سریع با پنجه اش میزنه ماهی رو پرتش می‌کنه بیرون.

آدمیان همه آدما ، درنده‌ها ، مرغ‌ها ، پرنده‌های آسمون پرنده‌های آسمون همه ماهی خورند ،

خود ماهی هم ماهی می‌خوره ، خود ماهی می‌خوره.

پس انسان‌ها ، درنده‌ها ، مرغ‌ها ، خود ماهی‌ها همه ماهی خورند.

خودشونم ماهی می‌خورن ، دهنشون رو باز می کنن همونجا تو دریا از همدیگه می‌خورن ، دهنشون رو باز می‌کنن ماهی ریز می‌خورن ماهی خودشون ، خودشون رو می خورند.

ببین حالا تدبیر خدا ، تدبیر این ملک غدیر مقتضی آن بود که این کثرت را بیافریند.

پس خدای متعال ببینید انقدر این همه تو دریا انواع ماهی‌ها ، حیوونات آبی ، صدف‌ها ، اصناف مخلوقات آفریده ،

عددش رو هیچکس هیچی نمی‌تونه بهش برسه مگر و نمی‌تونن بفهمن که منافع اینها چیه ،

مگر یه نادری از مردم که به مرور زمان و حدوث اسباب پی می‌برن که مثلاً این برای چیه ، اون برای چیه اینها…

انشالله خدای متعال ما رو معرفت بده که بتونیم این عالم رو نگاه کنیم پی به اسرار ببریم ، به حکمت ها ببریم انشالله رحمان.

یه شعر هست خیلی قشنگه میگه این همه نقش عجب این همش عجبه دیگه ،

نقش عجبه من عجبم شما عجبی ، این آسمون همش ، این همه نقشه بر در و دیوار وجود

هر که فکرت نکند هرکی فکر نکنه نقش بود بر دیوار

خدا به حق محمد و آل محمد به ما توفیق فکر کردن بده.

که فرمود یه ساعت فکر کردن بهتر از هفتادسال عبادته.

یه جمله هم عرض مصیبت دیگه از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است

صل الله علیک یا اباعبدالله

صبح پنجشنبه دلاهامون رو می‌بریم پایین پا حرم امام حسین رفتید دیگه

همین الان هم دلت رو ببر حرم امام حسین

پایین پا چه خبره وقتی میای دلت آتیش می‌خواد بگیره صدا میزنی

حسین جان فدای جوون رشیدت

حسین جان فدای علی اکبرت بشم

یا اباعبدالله هیچی مثل یکی از جاهایی که امام حسین بلند بلند گریه کرد

فبکاء بکاء الشدیدا

صدای گریه ش تا دم خیمه‌ها رسید اون ساعتی بود که اومد چشمش به بدن علی اکبر افتاد

و فزع خدع الی الخدعه

صورتش رو رو صورت علی اکبر گذاشت

فصاح علی المرات ولدی علی پسرم علی

ای پسر من پدر پیر توام

پدر پیر و زمین گیر توام

سخنی گوی و دلم را خوش کن

تو که آتش زده‌ ای خاموش کن

یه جمله پدر و مادرامون فیض ببرن

صدا زد علی خیز از جای آبرویم را بخر

چرا آخه عمه آمده نگاه کنه علی جان عمه آمده

بلند شو عمه را از بین نامحرم ببر

حسین جان حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *