? بیخبر و با خبر!
? جناب حافظ آمده مسائل معارفی را با ذوق_عرفانی خودش بیان کرده. میگوید:
ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
این مسئله تلاش عملی میخواهد. یعنی باید با خود بجنگی. با هوای_نفس و شیطان خودت مبارزه کنی. تا این کارها را نکنی، خبری پیدا نمیکنی؛ چون خبرگزاریهای غیبی به اعمال نگاه میکنند، به نیات نگاه میکنند و بشریت را هدایت میکنند.
در مکتب حقایق، پیش ادیب عشق
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
یک مردانی بودند در این راهها قدم گذاشتند و چیزهایی فهمیدند.
مرحوم آسید جلال_آشتیانی نقل کرد از مرحوم آمیرزا مهدی_آشتیانی (رحمة الله علیهم) گفت در زمان طاغوت، در حدود هشتاد، نود سال پیش، گفت ما رفتیم طرف ممالک شورویِ آن موقع که همهی این ممالک شمال و اینها همه در اختیار شوروی بود. آنجا یک غاری بود که یک مرتاض درونش بود. رفتیم او را دیدیم که در قاموس این شخص جهل معنا نداشت!. از هر علمی، هر مطلبی از او میپرسیدی، آناً جواب میداد. این است!.
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
اصلاً وجودت یک وجود دیگری میشود، اگر عمل کنی و نفس خودت را مهار کنی، خواهشهای نفسانی را مهار کنی.
دانش که میجویی برای نفسانیتات نجویی، برای حیوانیتات نجویی، برای در اختیار ستمگران گذاشتن دانشطلب نباشی.
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
یعنی انسان میتواند انقلاب_وجودی پیدا کند. اصلاً عوض بشود.
۸۵٫۸٫۲۴
✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی