بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه بیست و ششم
●نثار آقا امام زمان ارواحنا له الفدا صلوات بفرستید .
حضرت صادق علیه السلام فرمودند که :
ببین خدا بعضی از امور را خدا راه علمش رو برای ما باز گذاشته
و ما میتونیم اینها رو تحصیل کنیم، یاد بگیریم مثلاً راه زراعت ،
خود بحث کشاورزی و زراعت و قنات و اینجور چیزاست حرفه ها، صنعت ها خود اینها عمل دیگه.
اگر واقعاً بشر سر در نمیآورد از اینها امور دنیاییش چی میشد؟ مختل میشد به هم میریخت .
پس خدای متعال ببین اون جایی که این بشر نیاز داره مصلحتش هست راه علمش رو گشوده ، و لذا الان شما تو دانشگاه نگاه کنید
این مباحث هست این رشته ،اون رشته ، این کتاباش هست
مثلا علم حسابداری ، علم مکانیک، علم چی اینا راهش بازه گشودس ،
و آدمی میره اینها رو یاد می گیره میاد در راه های دنیایش ،
در مسائل دنیاییش استفاده میکنه ، اما بعضی چیزها هستش ممنوعه .
یعنی خدای متعال در اونها رو به روی آدم بسه، مثلا علم غیب ،
اینها رو امام صادق می فرماید : علم غیب و علم به امور آینده و بعضی از امور گذشته
مانند آنچه در بالای آسمان هست یا در زیر زمین است یا در میان دریاهاست یا در اقطار عالم است
و آنچه در دلهای مردم است ، مثلا من بگم چی توی دل شماست
اینها رو خدای متعال راهش رو بسته و اونچه که در رحمهای زنان است و اشباح اینها.
مثلا خدای متعال اینطور نکرده که ماها بفهمیم الان این زن پسرزاست یا دخترزاست
اینها بر ما مخفیه. ببین این دختر میاره ،این پسر میاره اینها بر ما بسته شده راهش
و اشباح اینها ، از آنچه علم آنها از خلق محجوب شده است .
یعنی اگر قرار باشه مثلاً یه کسی پیدا بشه بگه من میدونم از آینده میتونم خبر بدم
از غیب میتونم بگم، از آسمونا..
اینجوری مملکت به هم می ریزه ، یه کسی بیاد این خبرها رو بده واینا.
بعد حتی یه چند وقت پیش یکی بهم زنگ زده حاج اقا یکی هست تو قم
مثلا خبر میده میگه که تو الان با این ازدواج کردی این خوب نیست .
گفتم رو چه حساب میگه ؟ گفت میگه که مثلاً اسمت رو بهم بگو، اسم شوهرت رو بهم بگو
یه چند تا چیز از من میپرسه بعد میگه این اسم به اون اسم نمیخوره شما باید از هم طلاق بگیرید
یا اگر طلاق نگیرید این طور میشه اینجوری میشه اینطوری میشه .
خبر میده از چیزهایی که مثلاً در آینده اتفاق میافته. بعد من همون جا بهش گفتم قبل از اینکه این خیلی توضیح بده گفتم
اینجوری که خیلی چیزا به هم میخوره ،خانواده ها به هم میخورد،
اینا مشکل میشه، گرفتاری میشه. گفت اتفاقا همین اتفاق ها هم میافته
مثلاً تو فامیلای ما الان اکثراً رجوع میکنند به این آقا مثلاً اسمشون رو میگن چیکار میکنن اینا،
اونم مثلاً یه چیزایی میگه خانواده ها به هم ریختن اصلا ، حضرت صادق علیه السلام میفرماید که :
یه عدهای خب ادعا میکنند که ما اینا رو بلدیم و خطاهایی که از ایشان صادر میشود
و در آنچه خبر میدهند و حکم میکنند دعوای ایشان را باطل میکنند .
یعنی ادعاشون رو باطل میکنه و دروغ اینها رو ظاهر میکنه .
حضرت علی علیه السلام تو یکی از این جنگهاشون ،
امیرالمومنین وقتی به خلافت رسیدن سه تا جنگ داشتن ، یکی جنگ با جمل،
یکی صفین، یکی هم خوارج آخریشم خوارج بود.
تو یکی از این جنگها که به گمانم صفین باشه، جنگ جمل باشه،
امیرالمومنین تا اومد راه بیفته گفتن آقا یکی هستش این علم نجوم بلده،
آوردنش و اینها بعد گفتش که یا علی اگر الان شما حرکت بکنی قطعاً شکست میخورید
قطعاً بی برو برگرد شکست حتمیه ، بعد حضرت اونجا فرمودند روی چه حسابی میگی
بعد اتفاقاً رفتن و تو اون جنگم پیروز شدن .
اینها این خطایی اینها چیه ظاهر میشه و این ادعای اینها باطل میکنه.
بعدحضرت می فرماید : پس تفکرکن که چگونه دادهاند به آدمی علم آنچه آدمی در دین و دنیا به آن محتاج است
و علم ما سوای آنها را از او منع کردند تا قدر خود را بشناسد و نقص خود را بداند و هر دو مقتضای مصلحت او است .
پس خیلی دنبال این کسایی که از این حرفها میزنند اصلاً نرید.
اینا یه سری چیزهاست، حرفاست که خب از امور دیگه ای که دیروز بحث کردیم گفتیم خدمتتون که،
خدای متعال مخفی کرده چی بود ؟ عمرمون بود یکی عمرمون که چقدر عمر داریم
من چه میدونم چقدر عمر داریم ، کی می میریم چه میدونم کی میمیریم .
اینا رو خدای متعال از ما مخفی کرده بخاطر اون مصلحتهایی که هستش
که اگر میدونستیم خیلی مثلاً یا اگر میدونستیم کمه ناامید میشدیم،
میدونستیم زیاده دوباره شروع میکردیم هر کاری دلمون میخواست بکنیم
انجام میدادیم تا برسیم خط آخر، اونجا مثلاً توبه کنیم بشیم بنده خوب خدا، اینها به صلاح ما نبوده.
روز جمعه است متعلق به آقا امام زمان علیه السلام
حضرت حجت خودش اصل روضه خونه
اصلا بعضی ها دیدید ته روضه خون این اینی که توی این عالم ته روضه خونه خود آقا امام زمان علیه السلام هستش
هیچکی به گرد پای امام زمان علیه السلام تو روضه خونی نمیرسه
شما ناحیه مقدسه رو بردارید نگاه بکنید چه روضههایی دارن آقا امام زمان
چه جملاتی داره میگه سلام من بر اون گونه های که به خاک مالیده شد
بعد میرسه به اونجایی که الشمر جالس علی صدرک
شمر رو سینه آقا اباعبدالله نشسته بود اینا جملاتی که از امام زمان علیه السلام به ما رسیده و خیلی دردآور و خیلی
حالا امروز صبح ماها بیایم همراه امام زمان بشیم
اصلا اینکه شما هر روز صبح میشینید اینجا یه ناله میزنید یه یا حسین میکشید
اینا همش همراه شدن با امام زمان علیه السلام فدای امام زمان بشم
میفرماید یا جداه فراموش نمیکنم اون ساعتی که اسب بی راکبت سمت خیمهها اومد
هی صدا میزد اظلیمه اظلیمه شیهه می کشید، فریادمیزد ظلم بزرگ ظلم بزرگ
بعد میفرماید همه از خیمهها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند
هیچ لحظهی مثل این لحظات بر آل الله سخت نگذشت
که این ذوالجناح با زین واژگون شده با سرو روی خون آلود اومد سمت خیمهها
اینجا دارد هشتاد و چهار همه اینا رو خانم زینب آرام میکرد
هی میگفت بچهها آرام باشید اینا رو تو خیمهها نگه داشته بود
تا اینکه این ذوالجناح اومد وقتی ذوالجناح اومد شیهه کشید ظلم بزرگ ظلم بزرگ
دیگه اینا رو خانم زینب نذاشت تو خیمه اینا از خیمه دویدن بیرون
ولی دیدن که سالار زینب نیست دیدن خبری از بابای غریبشون حسین نیست
صل الله علیک یا مظلوم یااباعبدالله
انشالله کربلا ناله بزنید
وعده من و شما بین الطلوعین حرم امام حسین باشه
خدا رو چه دیدی شایدم همین الان رو برای ما کربلا حساب کنند
بوی حرم به مشامت بخوره کافیه چشم سرت رو ببندی دلت رو روانه حرم بکنی
همه از خیمهها بیرون دویدن
ولی سالار زینب رو ندیدن
دورش رو گرفتن یکی گفت ذوالجناح بگو بابای ما رو کجا بردی
اما یه ناز دانه ای یه جور دیگه صدا زد گفت ذوالجناح بگو ببینم بابای غریب ما رو آب دادن یا نه
آخه وقتی میرفت تشنه بود
هل سوقی ابی ان قتل العطشانا جواب این دختر امام حسین تو گودال داده
همین دختر میگه دیدم از رگهای بریده بابا یه صدایی بلند شد
دخترم سلام من رو به شیعیانم برسون بهشون بگو
شیعتی مهماء شربت
هروقت آب خوردید
شیعتی مهماء شربت فذکرونی
من حسین رو یاد کنید
او اسمعت به قتیلا او اسیر فندنوبی
حسین جان این یه دونه رو هم بگیم پدر و مادرامون فیض ببرن
فرمود دخترم به شیعیان بگو جاتون خالی بود کربلا
اون لحظه ی که علی اصغرم رو دستم گرفتم بهشون بگو جاتون خالی بود کربلا
چجوری از این نامردها طلب آب می کردم تا بچهمو سیراب کنم
حسین جان حسین جان حسین جان