بسم الله الرحمن الرحیم
?توحید مفضل
✨️جلسه نود و پنجم
●نثار آقا امام زمان علیه السلام صلواتی بفرستید.
خب در ادامه توحید مفضل امام صادق علیه السلام میفرماید که :
و از جمله چیزهایی که ملاحده انکار میکنند مرگ و فنا است .
و گمان آن است که اگر مردم در این دنیا همیشه می بودند نمی مردند و به بلاها مبتلا نمی شدند بهتر بود.
که اگر ما اومدیم تو دنیا نمی مردیم ، به بلاها مبتلا نمی شدیم بهتر بود ،
چون به غایت نظر کنی ، حضرت می فرماید اگر خوب نگاه کنی
چون به غایت نظر کنی می فهمی که خطا است.
اینکه نمی ریم خطاست ، چرا ؟
زیرا اگر هرکه داخل عالم شده و خواهد شد ، بمانند و نمیرند
الان پدر و جد و آباد ما بود ، همه بودند.
هر آینه زمین براشون تنگ میشه ،
گرفتاری میشد و مزارع و قوت ها نمی رسید.
اکنون که مرگ ایشان را فانی میکند در مساکین و مزارع با یکدیگر معارضه میکنند ،
که جنگها میان ایشان ، حالا که اونها مردن رفتن بازم با این حال میبینی بین بچهها جنگ و دعواست ،
که آقا این سهم منه اون سهم توئه ، دعوا می کنند حالا چه برسه به اینکه اونها هم باشند.
و خون ها ریخته می شود و اگر متولد میشدند و نمیمردند چگونه میشد حال ایشان.
حالا میگه که میمیرن و ارث مثلا منتقل میشه بین این بچهها دعواست.
فکرشو بکن که اینا نمی مردند چی میشد ؟
البته بر ایشان غالب میشد شر و حرص و قصاوت و سنگینی دل و اگر از مرگ نمیترسیدند،
خب اگر طرف می اومد به دنیا نمی مرد هیچ ترسی از مرگ نداشت
و امید حیات ابد به خود می داشتند به هیچ در دنیا قانع نمی شدند.
و به کسی چیزی نمیدادند ، طرف اگر می دونست همیشه زنده است ،
مرگ سراغش نمیاد به هیچکی یک قرون پولم نمیداد.
ولی چون الان میدونه مثلاً مرگی هست و معلومم نیست و کی قراره بره
رغبت می کنه پول بده ، که مثلا اون ور نجاتم بده.
به کمم قانع میشه ، به امری که بر ایشان غالب می شود هرگز فراموش نمی کردند و تسلی نمی یافتند
زیرا به یاد مرگ مصائب گوارا می شود .
چون می دونه می میره اگر هم یه چیزی ازش کم بشه میگه عیب نداره دنیاست دیگه.
حالا فردا هم ما می میریم دیگه ولش کن ، لذا به مصائب دیگه،
مثلا مصائب دیگه مقابل این گوارا میشه. و از زندگانی و سایر امور دیگر دنیا به هم می رساند
چنانچه می بینید جمعی را که عمرشان دراز شود ، دیدی یه کسی عمرش میشه صدو بیست نمی میره ،
خب این که نمیره چسبیده به زمین دنیا از زندگی سیر میشه خسته میشه ،
و آرزوی مرگ می کنند تا از مشقت های دنیا راحت شوند .
اگر گویند ملال از حیات به سبب مکارح طبع های دنیا است ،
اگه یه کسی بگه که نه این مال سختی هاست.
اگر تعلم ها و المها را از ایشان بردارند آرزوی مرگ نخواهد کرد.
جوابشان است که گفتیم اگر چنین میبود یعنی مثلاً مریضی و سختی و درد و اینا نبود
خب طغیانی نمی رسید ، که ضرر به دین و دنیای ایشان و دیگران داشت.
پس هم باید بلا باشه هم مریضی باشه ، هم درد باشه که طغیان نکنه.
بعد که مریضی و طغیان هست آرزوی مرگ می کنه.
و اگر گویند باید تعادل و تناسب میان ایشان نشود تا به نمردن مساکن و معاش بر ایشان تنگ نشود ،
یه کسی بگه خب حالا ماها بیایم تو دنیا باشیم بچه نیاد که بعدا فردا پس فردا جای ما رو تنگ کنند و اینا .
جواب گوییم در این صورت اکثر خلق از نعمت حیات و تمتع به نعمتهای دنیوی و اخروی محروم می شوند.
این چه حرفیه، من باشم و دیگران نباشند ، نسل آینده نباشه ، این چه حرفیه.
حضرت آدم و هابیل و قابیل باشند ، دیگه بقیه نباشند ،
و جمیع نعمت ها مخصوص جماعت قلیلی می بود که اول از بیداری عدم به سرای وجود داخل می شدند
و نعمت خداوند بی منت باید که عام باشد .
نعمت خدا الرحمان ، باید عام باشه.
خب بریم دم در خونه علی اکبر امام حسین
حاج آقا ذبیح الله محلاتی توی ریاحین الشریعه تو بخش ام لیلا اونجا میاره که
حضرت علی اکبر که پسر این خانم هست
از کریم های روزگار بوده
بعد تو زیارت نامه حضرت علی اکبر خیلی عجیبه ها خیلی عجیب
تو زیارت نامه حضرت علی اکبر شما می خونید
السلام علیک یا بن حسن و الحسین
سلام بر پسر امام حسن و امام حسین
من میگم شاید از این جهت که این آقا کریم بودن رو از امام حسن به ارث برده
بچه امام حسن در کرامت
در کریم بودن
و لذا امروز صبح رو غنیمت بشمارید
در خونه کریم امام حسن و کریم امام حسینید
این آقا انقدر کرامت داشت در خونه ش باز بود
روز و شب به روی گدا ها باز بود به روی فقرا باز بود
به روی هر کی که گرفتار بود باز بود
کل سال در خونش باز بود حالا امروز صبح هم در خونش بازه
تو نمی خوای بیای گدای در خونه امام حسین بشی
اگه وارد خونه آقا علی اکبر امام حسین بشی الان خودتو پایین پای امام حسین می بینی
صورتت رو بزار رو شبکه های ضریح امام حسین
حاج آقای خسروشاهی گفته بود که اینجا دیگه زیر قبه امام حسین
هر چی دعا کنی پذیرفته شده است.
زیر قبه امام حسین نمی بینی تو پس همین الان تو دعا کنی می گیره ها
صل الله علیک یااباعبدالله
ای پسر من پدر پیر توام
پدر پیر و زمین گیر توام
علی جان سخنی گوی و دلم خوش کن
تو که آتش زده ای خاموش کن
و وضع خده علی خده
خم شد صورت رو صورت علی اکبر گذاشت
فساع مرآه از سویدای دل هفت مرتبه صدا زد
ولدی علی علی الدنیا بعدک العفا
بعد تو اف به این دنیا علی جان
قتل الله و قتلوک
انقدر این صحنه صحنه تلخی بوده
ابی عبدالله فرموده فبکی بکا الشدیدا
بلند بلند گریه می کرد صداش به خیمه ها رسید
اینجا زینب آمد خواهر آمد برادر رو از رو بدن جوون جدا کنه
ابی عبدالله مستاصل شد خواهر رو به خیمه بر گردونه یا پسر رو بیاره
و لذا ناله زد شما هم امروز صبح یه ناله جوانان بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
علی جانم علی جانم علی جان