بسم الله الرحمن الرحیم
■حکمت شماره ۲۲۲
●قال (علیه السّلام) : بینَکُم وَ بَینَ المَوعِظَهِ حِجَآب مِنَ الغِرَّهِ.
●بین شما و موعظه ، حجابی از غفلت و (غرور) است.
حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم به فداشون میفرماید که :
بینکم ، یعنی میان شما
میان شما و بین الموعظه ،
و میان شما و موعظه یه چیزی هست .
بین شما و بین موعظه یه چیزی هست ،
اون یه پردهای، حجاب یعنی پرده
یه پرده ای من الغره
از غفلت ، خب از غفلت .
از غفلت یه پردهای هست بین شما و موعظه ، که نمیذاره اون موعظه در شما اثر کنه.
و الا این موعظه به هرکی بخوره باید این آدمو تکون بده ، عوض بکنه.
اما اینکه شما رو چرا تکون نمیده ، دلیلش همین پرده هست .
که موعظه خیلی تاثیرگذاره ، موعظه باید آدمو تکون بده ، به هم بریزه .
یه کسی که مثلاً موعظه میشنوه موعظه میبینه ، این باید ۱۸۰ درجه تغییر بکنه.
اما چرا تغییر نمیکنه ؟
دلیل اینکه تغییر نمیکنه ، به خاطر اینکه یه پردهای از غفلت رو قلب این هست.
ببینید تو شرحش هم خیلی قشنگ میاره میگه ،
تو این جهانی که ما زندگی میکنیم واعظا خیلی زیادن ، یه موعظه همین مرگ و میراییه که شما هر روز میبینی.
این مرگ ، هر روز داره موعظه میکنه، شما میبینی فلانی مرد .
جنازشم برداشتن بردن ، این موعظه اس.
خود علما ، بزرگان میان هر روز موعظه میکنند . رفیقت برادرت موعظه میکنه ، خب اما چرا اثر نمیکنه ؟
با اینکه بهترین واعظها هستند اینا .
میگه دلیلش میدونی چیه ؟
اینه که غفلت ، غفلت، غفلت باعث میشه که گوش آدم کر بشه ، باعث میشه چشم آدم کور بشه .
اینا اثر نکنه ، این مطالب اثر نکنه. همون مثال اینجا آورده از هارون الرشید .
هارون الرشید هم وقتی برخورد میکرد به بهلول ، بهلول یه حرفایی میزد که این هارون الرشید شروع می کرد به گریه کردن.
اما بعدش دوباره همون آش و همون کاسه ، خب چرا ؟ چون مسته.
آدم مست کار میکنه چشمش ؟گوشش کار میکنه ؟ عقلش کار میکنه ؟
قلبش کار میکنه ؟
نه .هارون الرشید مست هوا و هوسه، مست ثروت ،مست جایگاه ،
مست غرور ، مست شهوته.
و لذا کار نمیکنه که ، انگار پردهای از غفلت رو قلب این افتاده هرچی آیه بخونی ، هرچی قیامت بخونی،
خدا بگی ، پیغمبر بگی نمیفهمه که نمیفهمه .
مثالش رو خیلی گفتیم براتون دیگه ، که امیرالمومنین علی علیه السلام اون خلیفه اولو برد مسجد قبا .
آقا امیرالمومنین دست خلیفه اولو گرفت برد مسجد قبا اونجا گفت :
ببینی قبول میکنی ؟میای انصراف بدی؟ گفت اگه ببینم بله .
چرا قبول نمیکنم ،انصراف نمیدم.
بعد رحلت آقا رسول الله ،آقا رسول الله رو نشون او داد ،
بعد تا پیغمبرو دید و پیغمبر هم به او نهیب زد که چیکار میکنی ،
مگه من نگفتم بعد از من علی بن ابیطالبه.
حالا دید ، همه چیو دید ، گفت الان میرم یا رسول الله ول میکنم میرم و میگم بیخیال میشم و اینا …
اما اومد مگه میذاره ، الملک عقیم
ریاست ، همه این کارها رو انجام دادن برای ریاست .
دیده ولی انگار ندیده ، شنیده ولی انگار نشنیده ، چون مست دنیاست ، مست ریاست.
بله امیرالمومنین نشون داد پیغمبر رو.
فارئه الآیه الکبری
اون آیه کبرا رو امیرالمومنین نمایاند نشون داد به اون شخص .
اما فکذب و عصی
تکذیب کرد و نافرمانی کرد ،
ثم ادبر یسعی
بازم پشت کرد و کار خودشو انجام داد.
خلیفه دومم اونم جایگاه خودش رو دید ، که آقا فرمود میای بگی ، میای بگی که حق با علیه همین یه کلمه رو بگو من درستش می کنم.
گفت الملک عقیم ، ما همه این کارها رو کردیم برا ریاست.
حالا الان بیایم بگیم علی . این بعد این همه کار ، بعد این همه زحمت ،بگیم علی نمیشه که .
بهترین موعظهها رو ما داریما ، اما چرا رو قلبمون اثر نمیکنه ، چرا تکونمون نمیده. ما هم مستیم ،حالا مستی آدما با هم فرق می کنه.
اون مستیش زیاد بود ، مستی ما کمه. هر کسی بالاخره یه اندازه مست دنیاست ، مست غروره ، مست شهوته ، مست نفسانیت.
خدایا بارالها ما رو ببخش.
خدایا ما رو بیامرز.
اگر آدم مستیش کم بشه عقلش بیاد سر جاش یک کلمه بگم باید بدوه بره سمت آخرت .
ولی نمیتویم خوابیم خواب ، خوابیم خواب غفلت ، پناه بر خدا.
خب مگر اینکه امام حسین دست ما رو بگیره،
مگه اینکه ابی عبدالله کمک مون بکنه.
مگر اینکه با این روضهها یه تکونی بخوریم میشورهها .
مثل آب روونه امام حسین ، مثل آب چشمه حیاته امام حسین علیه السلام.