بسم الله الرحمن الرحیم
💠 حلیه المتقین
🍀 جلسه اول
کتاب حلیه المتقین رو به حول و قوه ی الهی شروع می کنیم و مقدمه ی کتاب رو که خیلی مهم هست رو خدمتتون امروز عرض می کنیم.
استاد ما حاج آقا خسرو شاهی رحمه الله علیه یه تأکید خیلی ویژه داشت در رابطه با مقدمه های کتاب که مقدمه کتاب ،
بالاخره یه سری نکاتی توش هست که شما بری تو کتاب شاید تو مقدمه اون ها رو متوجه نشی پیدا نکنی خیلی مهمه مقدمه حالا این رو براتون عرض میکنیم .
حمد برای خداییست که پوشاند پیغمبراش رو ، به بهترین پوشش متقین .
تن انبیاء لباس تقوا پوشوند برانگیخت مبعوث کرد نخبه های اصفیا را که این نخبه ،
اصفیا یعنی برگزیدگان ، مصطفی هم یعنی برگزیده ،
خب بهترین نخبه اصفیا محمد صل الله علیه و آله و سلم خب چرا فرستاد ،
برای کامل کردن تمام کردن مکارم اخلاق مومنین رو کامل کنه ،
آقا اومده برا اینکه اخلاق ها رو درست کنه ، اومده برای اینکه رفتار ها درست بشه و کامل کنه.
در اصفیا منتخبین ، اون بهترین خصلت های پیغمبران رو در این اوصیا کامل کنه.
پس جا داره این پیغمبری که اومده اخلاق ما رو درست کنه ، اوصاف مارو درست کنه صلوات بفرستیم .
بعد چجور صلوات ؟ صلوات خدا بر پیغمبر و بر اون ها ، اون ها یعنی انبیا.
چقدر صلوات برا اون ها باشه ، تسبیح کنندگان به عدد نفس های کسانی که تسبیح می‌کنند صلوات بر پیغمبر باشه ،
خب این تسبیح کنندگان کیا هستن ؟
ملائکه ها هستن ، مردم هستن ، همشون اجمعین این صلوات شد.
حالا لعنت خدا بر دشمنان این انبیا اندازه پری آسمان ها و زمین لعنت خدا بر دشمنان انبیا مخصوصا پیامبر خاتم ،
اما بعد چنین گوید تراب اقدام مومنین خود علامه مجلسی خودش رو خاک میدونه ،
خاک اقدام جمع قدم ، خاک قدم های مومنین. میگه من خاک پای شما هستم و خادم طلبه علوم ائمه صاهرین ،
میگه من طلبه نیستما ببین مثلا یکی مثل من نادون ، طلبه امام صادقم ،
علامه مجلسی میگه بابا من خادم امام صادقم نیستم بلکه خادم طلبه ها هستم .
تواضع رو نگاه کنید حالا شما اینا رو تو متن کتاب پیدا می‌کردی.
این ادب اول سخنرانی علامه مجلسی رو دیدی می‌خوای شروع کنی یه چیزی رو بگی
اون جوری که علامه مجلسی شروع کرد بعد پیغمبر رو صلوات فرستاد لعن فرستاد .
ببین خودش رو چجوری آورده پایین و خادم طلبه علوم ائمه طاهرین
حالا اسمش محمد باقرابن محمد تقی اسمم همینه
اسم بابامم تقیه بعد خودش خودشو دعا میکنه باباشو دعا میکنه.
تا اسم باباش میاد برا باباش دعا میکنه منو شما اینجوری هستیم
مثلا یه وقتی اسم بابامون میاد بگیم خدا اون رو با انبیا محشورش کن ؟ نه میگیم بله پدر ما اینجوری می‌گفت،
ولی علامه مجلسی اسم باباش می اومد سریع برا باباش دعا کرد .
خدا بابای منو با اولیائش محشور کنه ، خدا بابای منو با پیغمبران محشور کنه.
با اون دوست داران اهل بیت محشور کنه ، خب حالا بریم جلوتر که چون عمده ی امتیاز بنی نوع انسان از سایر حیوانات چیه؟
فرق ما با بقیه حیوانات چیه ؟ فرق من با یه گاو چیه ؟ فرق من با یه خوک چیه ؟
عمده امتیاز بنی انسان از سایر حیوانات چیه ؟ خودش میگه جلوتر تخلق به اخلاق حسنه
اصلا پیغمبر فرمود : من برانگیخته شدم تا مکارم اخلاق.
آقا گاو گذشت نداره ولی من باید یاد بگیرم گذشت داشته باشم
من یاد بگیرم فهم داشته باشم ، اینجوری عمده ی فرق ما با حیوان ها تخلق به اخلاق حسنه ،
اون بلد نیس غذا رو چجوری بخوره ولی به من یاد دادن ، پیغمبر اومده به من گفته غذا رو نشسته بخور .
دیدی گاو ها بشینن غذا بخورن نه اونا از اینا بلد نیستن که ، منتها پیغمبرانمون به ما یاد دادن ما بشینیم
اینجوری اینطوری تمامی آداب پسندیده و جمیع اخلاق در کتاب عین الاخلاق بیان شده بود ،
بعد ایشون جمعی از اون که نوشته میگه ، میگه یه عده ای از سالکان اومدن پیش ما
از این ذره ی حقیر التماس کردن آقا علامه مجلسی میشه رساله ی محاسن آداب که از طریقه ی مستقیمه ی ائمه طاهرین معتبره رسیده باشه برای ما بنویسی.
علامه مجلسی هم گفت باشه ، من یه کتابی می‌نویسم توش آداب باشه ،
اینا رو شما یاد بگیرید انجام بدید با این مدلی زندگی کنید تا ان شاالله برسید به نقاط رفیع.
میگه من سرم شلوع بودا فکر نکنی من بیکار بودم اینو نوشتم خیلی سرم شلوغ بود
منتها چون برادران من از من درخواست کرده بودن دیگه من لازم دونسته بودم
راهنما کنندگی به خیر مثل اینه که خودش اون کار رو انجام داده.
مثلا حاج آقا ، من اگه به شما بگم که بزرگوار این رو انجام بده برای یه جاهایی خوبه مثل اینه که خودم انجام دادم.
ایشون میگه من کتاب رو ۱۴ تا باب کردم ، نگاه کنید باب اول ، آداب لباس پوشیدن
باب دوم ، آداب لباس و زیور و سرمه کشیدن و بر آئینه نگاه کردن و خضاب کردن
باب سوم ، خوردنی ها آشامیدن
باب چهارم ، فضیلت ازدواج و معاشرت زنان کیفیت تربیت فرزندان
باب پنجم ، آداب مسواک زدن ناخن سیبیل گرفتن شونه کردن
باب ششم ، آداب بوی خوش مثلا گل خوش بوی روغن مالیدن
باب هفتم ، آداب حمام رفتن
باب هشتم ، آداب خواب رفتن چجوری بخوابیم چجوری بیدار بشیم
باب نهم ، آداب حجامت حرض هایی که هستش باب دهم ، آداب معاشرت مومنین و حقوق اینها باب یازدهم ، آداب مجالس سلام کردن عطسه کردن
باب دوازدهم ، آداب خانه داخل شدن می خوایم بیایم بیرون
باب سیزدهم ، آداب سوار شدن . سوار قطار بشیم ، راه رفتن تجارت زراعت
باب چهاردهم ، آداب سفر کردن
خاتمه در بیان بعضی از فواید متفرقه هریک از ابواب را بر دوازده فصل مجتمر ساختم
پس هر بابی رو چند تا فصل کرد دوازده تا
و به کتاب حلیه المتقین مسماع گردانیدم ان شاالله خدا توفیق به ما بده که بتونیم کتاب رو بخونیم
و برا علامه مجلسی هم ان شاالله طلب مغفرت بفرستیم.
خب حالا این مقدمه کتاب ، ان شاالله هر روز بخشی از کتاب رو خدمتتون عرض می کنیم .
صل الله علیک یا اباالحسن یا علی ابن موسی الرضا
می خوام دل هاتون رو ببرم خانه اقا امام رضا علیه السلام
روز چهارشنبه س متعلق به امام رضا بریم در خانه امام رضا
اون اقایی که هفته ی پیش این موقع مهمونش بودیم
چقدرم مهربان بود به علامه مجلسی گفتن آقا همه امام ها مهربونن چرا ایشون رو رئوف خطاب میکنن
علامه مجلسی فرموده بودن که مهربونی ایشون حسی هستش آدم حس می کنه
شاید بعضی از حرم ها برید حس نکنید مهربانی ها رو چون تو اینجا میای مهربانی رو حس میکنی
حالا امروز صبح هم نیت کنیم چشمامون رو ببندیم دل هامون رو ببریم حرم امام رضا
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
این وقت صبح حرم امام رضا خیلی می چسبه لایق اصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
صدا زد یا ابا صالح اگه دیدی عبا به سر کشیدم منو مسمومم کردن در حجره رو پشت سرم محکم کن
کسی هم راه نده ابا صلت میگه یه مرتبه دیدم عبا به سر کشیده مثل مار گزیده به خودش می پیچه
امان امان ای داد بی داد هی صدا میزد آخ جگرم هی صدا میزد ای مادر
عرضم تمام عرضه بدارم حسین جان هیچ روزی مثل روز تو نمیشه
گرگ های کوفی و شام دور گودال جمع شده بودند
یه عده ای با نیزه میزدن یه عده ای با شمشیر یه عده ای هم با سنگ میزدن صدا بزن
حسین جان حسین جان
