حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابوالقاسم المصطفی محمد

و آله الطیبین الطاهرین والعن الدائم علی اعدائم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین

عرض کردیم که آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام روز عاشورا فرمودند

خاندان رسالتی که خبر از خدا و پیغمبر می‌دادند رو تصمیم گرفتن بکشند

پیام آوران وحی و خبر رسانان علوم الهی این‌ها قرار شد در یک لحظه در یک روز در یک ساعت همشون کشته بشند

و این همون جنگ با خداست عنایت کردید این‌ها که با هم یکدست شدن اتفاق کردند

که بکشند پسر پیغمبر رو بکشند پسر دختر نبی رو بکشند

در واقع تصمیم گرفته بودند این خبررسانی و این پیام آوری و این حافظ شریعتو این حافظه رسالت رو

کلا از میان بردارند چیزی دیگه به نام دین باقی نمونه

چون امام حسین یعنی دین امام حسین یعنی رسالت امام حسین یعنی نبوت امام حسین یعنی توحید

وقتی اینا اتفاق کردند همشون با هم بر کشتن پسر دختر پیغمبر

پس در واقع خواستن خدا رو خاموش کنند جنگ با امام حسین جنگ با خدا بود

امام حسین اینجا می‌خواست این دینی که جدش رسول خدا آورد

این همه زحمت کشید این رو حفظ بکنه و پس مسئله عاشورا گفتیم مسئله خدایی مسئله بشری و این‌ها نیست

جنگ طایفه‌ای نیست یه اشاره‌ای هم کردیم به یه قصه‌ای رو دیروز گفتیم اون قصه رو اشاره کنید

این فرمایش شما رو ما تو خودمون توضیح دادیم که

حضرت اومده بودند انسان تولید بکنند نه اینکه کسی رو بکشند

برای کشتن نیومده بودن برای تولید کردن انسان اومده بودند

در کلمات دیگه آقا اباعبدالله همین هستش می‌فرماید انی لم اخرج

دیگران خروج می‌کنند قیام می‌کنند شرارت درست می‌کنند

فساد درست می‌کنند آدم می‌کشند اما امام حسین همون اولش همه چیزو روشن کرد

من هیچگاه خارج نمی‌شوم نشدم برای عشرا ولا بترا یعنی من برا شرارت و برا فساد و این‌ها خارج نشدم

پس حسین جان برای چی خارج شدی لطلب الاصلاح فی امت جدی

بلکه من خارج شدم اصلاح امت جدم که می‌بینم این امت جدم رسول خدا

یک سری بر اون‌ها حکمران شدن ریاست می‌کنند که اون‌ها بناشون بر به هم زدن خراب کردن نابود کردن

نابود کردن دین خب این‌ها دارن مردم رو به یه مسیر غلطی دارن می‌کشون

و من می‌خوام اینجا این امت رو اصلاح کنم سیرم سیره جدم

و ابی سیره من سیره جدمه سیره بابام علی هستش خب اینم یه جمله

امام حسین اگه دقیق تر بشیم

اون موقعی که یزید خلیفه شد لعنت الله علیه نامه نوشت به حاکم مدینه

گفتش که از چند نفر بیعت بگیر این چند نفر ، ۱.عبدالله بن زبیر ۲. بگید عبدالله بن عمر و ۳. حسین بن علی علیه السلام

دستور داد امام حسین علیه السلام اومد و حضرت هم وقتی که اومدند

خب یه قصه اینجا داره که من صرف نظر میکنم

حاکم مدینه گفتش که باید با یزید بیعت کنید امام حسین فرمود

ایهاالامیر انا اهل بیت النبوه حساب ما با حساب بقیه فرق می‌کنه

حساب ما با حساب کسایی که می‌خوان بیعت نکنند با یزیدیان و مخالفت بکنند جداست

عبدالله بن زبیر اگر می‌خواد بیعت نکنه اون توی فکر دیگه‌ایه

اون دنبال یه چیز دیگه است اون یکی هم همینطور اون که می‌خواد با یزید بیعت نکنه اونم دنبال یه چیز دیگست

اونا دنبال این بودن که یزید نخوره خودشون برن اونجا بشینن بخورند

اونا هم می‌خواستن در واقع همون کار یزیدو بکنن ولی ادا در می‌آوردن

اظهار دلسوزی می‌کردن خب مگه سوال من می‌کنم از شما عبدالله بن زبیر که اومد چیکار کرد بهتر شد جریان؟

مردم مسلمون مسلمون‌تر شدن یا درمان شدند ؟ عبدالله بن زبیر که خلیفه شد چه افتاد آیا بهتر از وضعیت یزید شد

خب پس امام حسین می‌خواد بفهمد من که بیعت نمی‌کنم حسابم با اونایی که بیعت نمی‌کنند فرق می‌کنه

ما یه خاندانی هستیم که مربوط هستیم به توحید مربوط هستیم به خدا

ما اهل بیت پیغمبریم ببینید این جمله امام حسینه یا ایهاالامیر انا اهل بیت النبوه و معدن الرساله

نه تنها ما خاندان رسالتی بلکه ما معدن رسالتیم تا به حال یه خانمی اومده این جمله امام حسینو بنویسه

اومده این معدن رسالت رو بنویسه یه علامت سوال بزاره جلوش که این معدن رسالت چه مفهومی داره

این چه معنایی داره یعنی چی ما معدن رسالتی معدن نبوتیم

ببینید از اول بشریت یه سری‌ها اومدند گفتند ما ماموریم شما رو راهنمایی کنیم

و رهبری کنیم بعد هم خودشونو معرفی کردن گفتن ما پیغمبریم

مثلاً یکیشون گفت من پیغمبرم اسمش نوح بود یکی دیگه‌شون گفت من پیغمبرم اسمش ابراهیم بود

اون یکی گفت من هودم بله هرکسی یه چیزی گفت ولی کسی نگفته بود که ما معدن نبوتیم

اما این آقا اینجا دارد این جمله رو می‌فرماید ما معدن نبوتیم ما معدن رسالتیم

این چه معنی داره این چه مفهومی داره تا به حال کسی این جمله رو مثلاً فکر

کرده در موردش که معدن الرساله بعضی جملات هستند بعدها معنیش فهمیده می‌شه

شاید اون موقع اون‌ها نفهمیده باشند اما الان شماها می‌تونید اینا رو بفهمید

معدن الرساله و مختلف الملائکه مختلف الملائکه رو یک خانمی توضیح بده

امام حسین به اون حاکم مدینه فرمودند انا اهل البیت النبوه ….

می فرماید ما محل رفت و آمد یعنی خانه ما محل رفت و آمد ملائکه است

این تعجب نیست یه کسی بیاد الان تو این جمع بگه تو خکنه من فرشته‌ها میان

ماها هاج و واج بهش نگاه نمی‌کنیم این چی میگه این از کجا داره حرف می‌زنه

اینکه امام حسین اونجا داره به اون مرده میگه ما خونم محل رفت و آمد ملائکه است

از این ما چی می‌فهمیم این جمله رو باید بنویسیم با خط درشت بعد فکر کنین در موردش

ادامه جمله رو میگم جمله بنا فتح الله… این یعنی چی به واسطه ما خدا چیکار کرد پیدا انسان رو خلقت رو شروع کرد

پیدایش انسانیت و بنا یختم و جدا شدن انسان‌ها از حیوانیت از ما شروع شد

بنا فتح الله یعنی این یعنی تولد انسانیت اون تولد دوم بود که گفتم جلسه اول خاطرتون هست

اون تولد دوم حیات جدید حیات دوباره اون پیدایش انسانیتو اون اجتماع انسانی و جدا شدن انسان‌ها از حیوانیت

وحشی‌گری از ما شروع شد و اینکه حضرت اینجا این جمله رو می‌فرمایند معنیش باید فهمیده بشه

یعنی حضرت آدم حضرت شیث حضرت نوح حضرت ابراهیم

و همینطور بقیه ما همه یه خانواده‌ایم الان هم ما بقایای اون‌ها هستیم

ما ماموران خدا هستیم ما اومدیم که شماها رو از حیوانیت بکشیم بیرون

شما رو وارد یک زندگی جدید بکنیم ادامه جمله امام حسین

و یزید رجل شارب الخمر ، یزید کسیه که ها مرد شرب خمر می‌کنه

خدا بیامرزه استاد ما حاج آقای خسروشاهی رو ایشون می‌فرمود

اگر کسی یه سر مو به آقا اباعبدالله علاقه داشته باشه در تمام عمرش

تو خونش تو لونه‌اش دیگه بوی شرابم پیدا نمی‌شه

برای اینکه حضرت اینجا اینطوری اون طرف مقابلش رو با این صفت معرفی می‌کنه

با این صفت مشخصش می‌کنه رجل شارب الخمر… یزید کسی که

علناً گناه می‌کنه و مثل منی با او بیعت نمی‌کنه پس حسین بن علی صلوات الله علیه

خورشیدیه که هیچ وقت در مقابل لجنزاری مثل یزید فرود نمیاد

سجده نمی‌کنه تواضع نمی‌کنه او دشمن خداست او دنبال نابودی دینه

حسین بن علی هم دنبال احیای دین دنبال انسانیت دنبال بیرون آوردن بشر از حیوانیت

پس ما اگر اینا رو قشنگ بزاریم کنار هم متوجه بشیم اینو می‌تونیم

خارجش کنیم مسئله رو که عاشورا یه مسئله الهی عاشورای مسئله خداییه

و ما هم که امروز تو این قصه‌ها هستیم و تو این جلسات هستیم

همه ما انی اتقرب الی الله و الا رسول من به خدا نزدیک میشم به رسول خدا هم نزدیک می‌شم

و الا امیر المومنین به امیرالمومنین علیه السلامم نزدیک میشم

و الی الفاطمه و الی الحسن… و الیک خب چه جوری نزدیک میشی سوار ماشین میشی نزدیک میشی

مثلاً سوار هواپیما میشی سوار جت میشی بعد میری نزدیک میشی به خدا و رسول و امیرالمومنین

چه جوری نزدیک میشی، با دو تا شاخصه شاخصه اول بموالاتک

موالاتک یعنی با دوستی تو اینکه پیراهن مشکی اینجا تنم می‌کنم

به خدا نزدیک میشم این امر الهی ما که این مجلسو درست کردیم و اینجا نشستیم به خدا نزدیک میشیم

گریه می‌کنیم به خدا نزدیکاین کارهامون جنبه الهی پیدا می‌کنه زیارت عاشورا رو شما باز می‌کنید

توی زیارت عاشورا عبارت عجیبی هستش من حالا یه قسمتی از این زیارت عاشورا رو برای شما می‌خونم که ببینید قصه چیه

انی اتقرب الی الله و الا رسول من به خدا نزدیک میشم به رسول خدا هم نزدیک می‌شم

و الا امیر المومنین به امیرالمومنین علیه السلامم نزدیک میشم

و الی الفاطمه و الی الحسن… و الیک خب چه جوری نزدیک میشی سوار ماشین میشی نزدیک میشی

مثلاً سوار هواپیما میشی سوار جت میشی بعد میری نزدیک میشی به خدا و رسول و امیرالمومنین

چه جوری نزدیک میشی، با دو تا شاخصه شاخصه اول بموالاتک

موالاتک یعنی با دوستی تو اینکه پیراهن مشکی اینجا تنم می‌کنم

به خدا نزدیک میشم این امر الهی ما که این مجلسو درست کردیم و اینجا نشستیم به خدا نزدیک میشیم

گریه می‌کنیم به خدا نزدیک میشیم این ۱ ، ۲ و بالبرائه با برائت یعنی بیزاری جستن از اون کسایی که تو رو کشتن

از یزیدی‌ها چرا با بیزاری از اون‌ها به خدا نزدیک می‌شی چون یزید

دشمن خدا بود این انسان وقتی به دشمن خدا سنگ بزنه به خدا نزدیک نمی‌شه

شما اگر از دشمن خدا کینه داشته باشید نفرت داشته باشید

به همون مقدار به خدا نزدیک به خدا می‌شید پارتی بازی نیستش که

خدا بگه هرکس که توجه کنه به من نزدیک میشه از اونا بیزاری..

اینا پارتی‌بازی نیست اینا خطه اینا ربط ، خط و ربط اینه جنگ حق و باطله

جنگ خدا و شیاطینه جنگ خدا و دشمنانه خب پس با موالات و با برائت ما به خدا نزدیک میشیم

دوباره یه دو سه خط پایین‌تر همین تکرار میشه

اتقرب الی الله ثم الیکم به موالاتکم با دوستی شما و موالات ولیکم

با دوستی اونایی که شما رو دوست دارند یعنی اگر من آیت الله بهجت رو اظهار علاقه بهش می‌کنم

اینم منو به خدا نزدیک می‌کنه چون آیت الله بهجت‌ها این‌ها دوستان امام حسینن

اینا امام حسینو دوست دارن و بالبرائه من اعداکم خارج از این نیست

غیر از این نیست جلوتر که شما میای فریادی می‌زنی یه شعار بلندی رو سر میدی

انی سلم لمن سالمکم ..این فریاد ماست این شعار ماست

این ندای ماست این جمله‌ایه که رو پیشونی ما حک شده چرا ما با اونا می‌جنگیم چون اونا دشمنان خدا هستند

چرا با حسین علیه السلام و اصحابش سلم می‌کنیم چون این‌ها دوستان خدا هستند

و برای خدا کشته شدند و برای احیای انسانیت کشته شدند خب

این مطلبی که جا داره آدم بنویسه جا داره آدم در موردش فکر بکنه

و هر چقدر تو این ایام تو این مجالس برای آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام گریه کنه

این گریه این توجه این توسل‌ها هر چقدر بیشتر باشه شما رو به خدا نزدیک‌تر می‌کنه

بعضی از شعرها رو خواهرا می‌تونید بنویسید می‌تونید توی یه دفترچه درست کنید

یه سری شعرهایی که به دلتون می‌شینه و این شعر باعث میشه که اشک چشمتونو روان بکنه

توی دفترچه بنویسید با دست خط قشنگ من دیدم گاهی اوقات حالا هم تو ایام مدرسه بودیم دیدم

هم بازم بزرگتر شدم بعضی از دختر خانمارم دیدم مثلاً دفتر درست می‌کنن توش عکس می‌چسبونن

و نمی‌دونم یه جملات چیزی می‌نویسن زیرشو این‌ها حالا به جای این کارها

شما می‌تونید یه دفتر درست بکنید بعد قشنگ تصاویری رو هم اگر خواستید از عاشورا از اهل بیت اونجا درست کنید

زیر اون تصویر بالای تصویر گوشه و کنار اون تصویر یه جمله شعری

که دلت رو بیشتر ‌می سوزونه اشک چشمتو روان می‌کنه بنویسی

شبا اینو ورق بزنی یا اینو بخونی اشک قلبت که تکون خورد به خدا نزدیک میشی

خدا را شکر که در پناه حسینی که عالم خوبتر از این سراغ ندارد

صلی الله علیک یا اباعبدالله

اگه بدونیم چقدر هزینه شده برا اینها که به گوش من و شما برسه

ما تو این مجالس جمع بشیم حیرت می‌کنیم واقعاً تعجب می‌کنیم

اگه بدونید بعد از عاشورا این بچه‌ها چه سختی‌هایی کشیدن

قلبتون از درد از فشار می‌خواد وایسه که دختر بچه‌هایی که آفتاب نخورده به صورت شون

خانم‌هایی که تا به حال در ملأ عام حاضر نشدند این‌ها با اون وضع و با اون شکل یه مرتبه اومدن در تو بازارها

تو مجالس نامحرم نقل می‌کنند آیت الله بروجردی به نظرم ایشون

نشسته بودن تو بیتشون بعد یهو یه خانمی پیدا شد اظهار کرده بود

چادر می‌خواد اومدن گفتن حضرت آقا خانمی اومده چادر می‌خواد لباس می‌خواست

و این‌ها گفتن حضرت آقا یه خانمی اومد علویه است یعنی سید یعنی از سادات

آیت الله بروجردی وقتی شنیده بود رنگش پریده بود

بعد بلند شده بود گفته بود براش چادر نو ببرید براش چادر نو ببریدچادر خوب ببرید

سیده زنانی که سادات هستند اینا شأن دارند حال چندین مرتبه اینجوری گفته بود

خب برای چی این یه مرتبه آقا حالش منقلب میشه متغیر میشه

برای اینکه اون صحنه اسارت عمه جانش زینب کبری در نظرش میاد

که عمه جانش زینب کبری با اون وضع با اون شکل وقتی وارد مجلس اغیار می‌شه

با آستین دستش صورتشو از نامحرم می‌پوشونه برای اینکه جلب توجه نشه

تو مجلس حرامی‌ها و نامردها میره بین کنیزا و بین دختر بچه‌ها می‌شینه

کسی او رو نبینه دو تا عبارته بعضیا میگن مستنکره است اینجا

یعنی اینکه اون حضرت دنبال انکار کردن خودش بود دنبال مخفی کردن خودش بود

که اصلاً هیچ علامتی هیچ اثری هیچ نشانی از او نباشه ین خانم وقتی که می‌خواست به

 

قبر پیغمبر بره اونجا قبر پیغمبر رو زیارت بکن امیرالمومنین یه نفرو می‌فرستاد

اولاً که روز نمی‌اومد برای زیارت قبر پیغمبر شبانه میومد

امیرالمومنین یه نفرو فرستاد فرمود برو چراغ‌هایی که این تو مضجع نبوی تو حرم رسول خدا روشنه

این چراغا رو خاموش کن این رفت خاموش کرد بعد آقا امیرالمومنین راه افتاد جلو

امیرالمومنین میومد پشت سر امیرالمومنین زینب کبری می‌اومد دست راست امام حسن بود

دست چپم امام حسین بود جوونای بنی هاشم ابوالفضل العباس‌ها علی اکبرها از پشت سر زینب را حمایت می‌کرد

این خانم نصف شب میومد قبر پیغمبرو زیارت می‌کرد برمی‌گشت

این خانومی که اینطوری تعظیمش می‌کردن بزرگش می‌شمردن

حالا الان باید سوار محملی بشه که روپوش نداره سوار بر ناقه‌هایی بشه که اینطوریه

باید تو مجالسی بیاد که خب همه چشم می‌دوزن به این زن و بچه‌ها

به فدای تو بشم زینب کبری گریه پشت گریه ناله پشت ناله

و روضه برادر و نوحه سه ساله و منو کشته

تو رو نیزه من زیر دست و پا حسین جان تو تو گودال من تو نامحرم ها

برادر دعا کن که زینب بمیرد نباشد که بعد از تو ماتم بگیرد

من دویدم ولی دیر شد زینب تو حسین پیر شد

برادر به قربان خلق نکویت اجازه بفرما ببوسم گلویت

برادر دعا کن که زینب بمیرد نباشد که بعد از تو ماتم بگیرد

امان از دل زینب امان از دل زینب به فدای تو بی بی جان

پیغمبر خدا فرمودند بزارید این عباراتو تکرار کنیم دلمون آرام میشه

اشک چشممون روان میشه فرمود هر چشمی برا زینبم گریه کنه خدا ثواب گریه بر دو امام رو بهش میده

یه مجلس می‌گیریم اسم امام حسنو میاریم گریه می‌کنیم

خدا چقدر ثواب میده یه مجلس می‌گیریم برای امام حسین گریه می‌کنیم

خدا چه ثوابی میده دوتا مجلس باید بگیریم یه چیزی گیرمون بیاد

اما به قربون این خانم بشم وقتی براش گریه می‌کنی انگار برا حسنین گریه کردی

انگار برای سیدا اهل الجنة گریه کردی یادم مونده تو را غارت کردند به خواهر تو جسارت کردن

نفس‌هام تمومه بیا که بریدم حسین جان نفس‌ها تمومه بیا که بریدم

تو رفتی و تنهای تنها خمیدم نفس‌هام تمومه بیا که بریدم

تو رفتی و تنهای تنها خریدم برادر دعا کن که زینب بمیرد برادر نباشد که بعد از تو ماتم من بگیرد

حسین جان حسین جان حسین جان

ادب کن به پای دل آروم آروم بیا کنار تل زینبیه

این ایام ایشالا قسمتتون بشه برید کربلا تل زینبیه رو تقریباً دیگه آماده کردن

از اون بلندی وایساد یه نگاه کرد گودال شلوغ بود

نیزه‌دار به نیزه می‌زد شمشیردار به شمشیر می زد یه عده نامرد هم دامنهای عربی شون رو پر سنگ کرده بودند

تو رو خدا این عبارتو تصور کن

ببین برای اینکه قشنگ دیگه تو دستش پر سنگ باشه

بتونه پشت سر هم سنگ بزنه نامردا رفته بودن دامنه‌ای رو پر سنگ کرده بودن

زینب داره نگاه می‌کنه دامناشون پر از سنگه شما بگید

یه کسی که اینجوری باشه چقدر زحمت میشه پیدا کردنش

چقدر باید این خانم سنگا رو کنار زده باشه برای اینکه حسینشو از زیر سنگا بیاره بیرون

چقدر شمشیر شکسته کنار زده الهی دورت بگردم حسین

زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست اینجا میگه خار و خاشاک باید بگه شمشیر و نیزه‌ها

باید بگه اینجا پر از تیرها و سنگ‌ها بوده خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست حسین جان

دست ادب بزار به روی سینه چشم دلتو وا کن حرم ابی عبدالله

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقیه اللیل و النهار ولا جعله الله آخرعهد منی لزیارتکم

السلام علی الحسین

و علی علی بن الحسین

و علی اولاد الحسین

و علی اصحاب الحسین

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *