حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

 

■ حکمت شماره ۲۸

● و قال (عَلیه السّلام) : کُن سَمحا وَ لَا تَکُن مُبذِرا وَ کَن مَقَدِرا وَ لَا تَکُن مَقَتِرا

 

● بخشنده باش اما زیاده روی نکن، در زندگی حسابگر باش، اما سختگیر مباش.

 

▪︎ خب حضرت می فرمایند که سَمح باش ، سَمح یعنی چی؟ سَمح باش یعنی چی باش؟ سَمَح باش یعنی سخاوتمند باش.

 

بله حضرت می فرمایند سَمح یعنی اهل بذر و بخشش باش، اهل سخاوت باش ، اهل انفاق باش، اهل انفاق.

 

اتفاقا این همه آیات داریم درباره چی؟ انفاق

 

یا ایها الذین آمنوا انفقوا مما رزقکم

 

از اون چیزی هایی که خدا روزی کرده رزقکم الله ، از اون چیز انفاق کنید.

 

این جا هم حالا حضرت می فرمایند اهل بذر باش ، اهل گذشت باش،

 

وَ لا تَکن مُبَذرا حالا اهل بخشش هم هستی منتها تو این راه اسراف نکن.

خیلی هم، مثلا آتیش به مالت  نزن.

به قول آقا همه رو انقدر ببخشی خودت گشنه بمونی زن و بچه ات چی بشن؟ تو سختی بیفتن ، تو گرفتاری بیفتن، نه دیگه

 

مثلا خیلی از انبياء هم که چیز  بخشش می کردن یه حدی داشت، یه اندازه ای داشت.

 

مثلا دو سوم رو نگه می داشتن، یک سوم رو چیکار می کردن؟ می بخشیدن. یا نصفش رو نگه می داشتن، نصفش رو چیکار می کردن؟ می بخشیدن.

 

یه چیزی بود، یه حدی داشت یه اندازه ای داشت، ولی اون آقا مثلا آقا هر چی میاد رو میده میره، سخت میشه کار دیگه ، آفرین نه زیاد باز کن، بله اونجا دیگه اومدن در خونه دیگه….

 

خب این شاید برای این جاس که عرضم به خدمتتون می فرماید که حالا الان شما داری میری فقیر فقرا فی البداهه داری میری دنبال فقیر فقرا.

 

اینطوری بخشش کن، اینطوری انفاق کن ولی در خصوص حضرت زهرا و اینا و خانواده شون، فقیره اومد در خونه شون ، می خوان این دست خالی نره دیگه اومده در خونه بعد چیه مگه ؟

 

تو خونه چیه مگه؟ آره دیگه یه قرص نون بوده دیگه . نه اینکه هزار تا قرص نون باشه همه رو بدن ، نه، یه سه چهار تیکه نون بوده اونم برا اینکه سیر بشه دادن به….

 

یعنی خیلی نبوده که همه رو بدن، یه خورده ای بوده اون هم اومده در خونه، خب دیگه چاره ای نیست متوجه شدید؟

 

ببینید اگر فرض، مثلا یه چهل پنجاه تا گرده نان اونجا تو خونه بوده اهل بیت همه رو دادن خب این اینجا مصداق این جا میشه، اسراف میشه

 

ولی اگه سه چهار تیکه نونه، اونم فقیر اومده بعد اونها فقیر رو بر خودشون ترجیح میدادن می گفتن او بخوره بهتر از ماس، می گفتن اون بخوره

 

حتی یه وقت هایی ، یه جاهایی مثلا حیوون رو هم می دیدن گرسنه س می گفتن سیرش کنیم خودمون گشنگی بکشیم، این میشه فداکاری. این دیگه میشه ایثار، این دیگه اسراف نیست.

 

آقا این آب آورده بالای سر رزمنده بخور عزیزم آب بخور، میگه برو بده بغلی من ، داره خودش تشنگی میکشه، بغل دستی رو چیکار کنه؟ سیرابش کنه ، این دیگه اسراف نیست

 

این ایثاره فداکاریه بده بغل دستی، رفت بده بغل دستی، بغل دستی اون رزمنده گفت بده اون رزمنده.

 

رفت بده به اون یکی گفت بده اون یکی، یه دوری زد برگشت دید اولی شهید شده دومی شهید شده سومی شهید شده همگی شهید شدن متوجه شدید؟

 

این این جا میشه فداکاری، ایثار که آقا من الان می تونم اینو بخورم سیر بشم خب یا بدم به اون سیر بشه.

 

چیکار می کنم؟ میدم به او سیر بشه، اگه یه وقت زیاد باشه بله اسرافه. ولی چیزی نبود خب

 

کُن سَمحا وَلا تَکون مُبذِرا چیکار کن؟ سخاوت کن، بخشش انفاق کن، اما اسراف نکن.

 

وَ کُن مِقدرا میگه چیکار کن؟ تو زندگی حسابگر باش ، اقتصاد داشته باش، یه جوری چیز کن حساب کتاب کن تا آخر برج چیکار کنی؟ برسونی

 

بالاخره خدا عقل داده دیگه، یه جوری در کیسه رو باز کنی هفته اول نمونی توش، خودت رو مذمت کن این جا،

 

خدا که بهت داده بود خب یه خورده فکر کن دو دو تا چارتا کن ، خب ببینید اسلام دین اعتداله، میگه اعتدال داشته باش، میگه آقا جون حسابگر باش، اقتصاد داشته باش.

 

عرضم به خدمتتون وَلا تَکن مُقتَدِرا در عین حال سختگیر هم نباش.

به قول همون آیه ای که اول آقای سخاوت خوند این، خیلی دستت رو باز کن که هر چیه تو دستت چی ؟ بریزه. نه خیلی هم چی؟ ببند که هیچی از دستت نریزه درست شد؟

 

این، یه آیه قرآن هم داریم وَالذین اِذا انفقوا، مؤمنین، عبادالرحمان کیا هستن؟ عبادالرحمان کسانی هستن که هنگامی که انفاق می کنن لَم یُسرفوا ، اسراف نمی کنن. ولم یَقتُرو ، سخت گیری و بخل هم ندارن نمی ورزن.

 

وَکانَ بین ذالک قواما ، بین این دوتا ، بین این دو تا، میانگین، خدا اعتدال رو رعایت میکنن.

 

خدا ان شاءالله به شما ها هم توفیق بده ، به بنده هم توفیق بده که اهل انفاق باشیم‌.

 

از آنچه که خدای متعال بهمون روزی میکنه ببخشیم، خب خدا ان شاءالله به آبروی محمد و آل محمد معرفت و توفیق به ما عطا بکنه ان شاءالله.

 

امروز چهارشنبه ست دلهاتون رو ببرم در خانه آقا جوادالائمه امام جواد(ع) یه بابیه بسوی خدا

 

عرضم به خدمتتون تو همین مسائل زندگی ما، حاجات دنیایی ما یک بابیه ان شاءالله

 

امروز از امام جواد بخوایم که گره های ما باز بشه

آقا امام جواد (ع) یکی یدونه امام رضا بود یکی یدونه امام رضا بود ، آنقدر دوستش داشت

 

وقتی به دنیا آمد آقا امام رضا اورو غرق در بوسه کرد

خب چهل سال بود تا چهل سال بچه دار نشده بود

حرف و حدیث پشت سر امام رضا زیاد بود اما این بچه که به دنیا اومد انگار آبی بود روی آتیش

همه ده‌ن ها بسته شده بود

آقايون خانوم ها، بعد اصلا عجیب و غریبه می فرماید

خیر مولود، بهترین فرزند ی که تو اسلام به دنیا اومده جوادالائمه س. مبارک ترین فرزند جواده

 

بعد این امام رضا رو قسم بدیم امروز به جوادالائمه

بگیم آقا تورو به حق اون جوادی که تو حجره در بسته جوون بود ، امام جواد ۳۵ سال بیشتر نداشت

تو حجره دربسته هی صدا می‌زد جگرم میسوزه

یه جرعه آب بدید هر چی میگفت من تشنمه کنیزها اون خانوم ها بیشتر هلهله می کردن بیشتر کف میزدن

بیشتر جیغ می کشیدن انقدر فریاد زدن تا صدای پسر امام رضا به گوش کسی نرسه….

 

من جوادم که خدا خوانده جواد

من چه کردم به تو ای بد بنیاد

تن بی تاب مرا تاب بده

جگرم سوت مرا آب بده

بدن زار مرا تشنه جگر

بعد قتلم بروی بام ببر تا که

لب تشنه به زیر خورشید

جان سپارم چون حسین، شاه شهید

عزیزان تو حجره دربسته هی دست و پا زد و جان داد اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله

دست و پا می‌زد حسین

زینب صدا می‌زد حسین

هی صدا می‌زد اُسقونی شَربه من الماء

یه جرعه…. تشنه ام جگرم میسوزه

مشک هارو پر آب کردن جلو اباعبدالله می ریختن

فرمود یه جرعه آب بده پیش جدم رسول خدا شفاعتت کنم

گفت حسین جایزه های یزید از شفاعت تو و جدت برای من بهتره

چه کرد

عوض اینکه آب بده جلو خواهرش

سری به نیزه بلند است در برابر زینب

خدا کند که نباشد سر برادر زینب

حسین??

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *