ارزش اطاعت و بندگی از دیدگاه نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

■حکمت شماره ۷۸

●وَ قَالَ ( عليه السلام ) : إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِالْأَنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ

حضرت امیر صلوات الله علیه جان عالم فداش می‌فرمایند که:

نزدیک‌ترین مردم به پیامبران کیا هستند اونایی هستند که داناترین هستند به اونچه که پیامبران آوردند

الان ببینید این رساله عملیه همون چیزیه که انبیا آوردن چه جوری وضو بگیرید

چه جوری روزه بگیرید نماز بخونید چه جوری خمس بدید

اونی که رساله رو حفظ از اول تا آخر دوبار سه بار خونده ۵ بار رساله رو خونده اون جلوتره نزدیکتره به پیامبرها یا اون یکی که اصلاً هیچ از این رساله سر در نمیاره

کدومشون نزدیک‌تره اونی که چند بار خونده نزدیکتره

بالاخره می‌دونه چه جوری عمل بکنه ولی اونی که نمی‌دونه همینجوری دیمی کار می‌کنه

ثُمَّ تَلَا ، سپس حضرت این آیه را خوندند جالب اینجاست حرف رو می‌زنند بعد استدلال به قرآن هم میکنند

إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ خدا میگه نزدیک‌ترین مردم به حضرت ابراهیم کیا هستند

لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ اونایی هستند که حضرت ابراهیم رو تبعیت می‌کنند

پس اونایی که اطاعت می‌کنند حرفش رو گوش می‌کنند اینا نزدیک‌ترند به حضرت ابراهیم

اطاعت باید قبلش یه چیزی باشه چی باشه علم و آگاهی یعنی شما قبل از اطاعت باید بدونی که این آقا مقصدش چیه این آقا چی مد نظرشه دنبال چی هستش

اول باید گوش کنیم یاد بگیرید عمل کنید

دانستن در مرحله اولی هست ندونی نمی‌تونی عمل بکنی

وَ هذَا النَّبِيُّ قرآن میگه و این پیامبر ، کسانی هستند که تبعیت میکنند

وَ الَّذِينَ آمَنُوا و اون‌هایی که به این پیامبر ایمان آوردند

الْآيَةَ ثُمَّ قَالَ سپس امیرالمومنین علیه السلام فرمودند إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ

اینجا ولی به معنای دوست آقا دوست پیامبر کیه نزدیک‌ترین شخص پیامبر کیا هستند

مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ کسی که اطاعت خدا رو بکنه

وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ هرچند این از جهت گوشتی نسبی از پیامبر دور باشه

سلمان از اون طرف دنیا پا شده اومده به حرف پیغمبر گوش داده

پیغمبر فرموده سلمان منا اهل البیت

ابوذر از اون طرف پا شده اومده

پیغمبر فرمود

ابوذر منا اهل البیت اونی که حرف پیغمبر را بیشتر گوش کنه ولو از جهت نسبی و گوشتی از پیغمبر دور باشه به پیغمبر نزدیک‌ ترین

وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ دشمنان پیغمبر

مَنْ عَصَي اللَّهَ کسی که گناه بکنه هرکی گناه خدا رو کرد دشمن پیغمبره

وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ هرچند از جهت خویشاوندی و فامیلی به پیغمبر نزدیک باشه بگو پسر پیغمبر باشه بگو عموی پیغمبر باشه ابولهب عموی پیغمبر بود

اما چون خدا رو داره عصیان می‌کنه دشمن پیغمبره

پس امام اینجا معیار ارتباط با انبیا رو علم می‌دونه

همون علمی که اگر عمق جان انسان نفوذ کنه انسان رو به عمل وادارش می‌کنه و یه خط بطلانی هم می‌کشه

در اون معیارهای جاهلیت که توی جاهلیت می‌گفتند اون پسر منه دختر منه

این باید بعد از من جانشین من باشه پسر منه نظام پادشاهی این حرفا نیست

اونی که از همه به خدا نزدیکتره گرامی‌تر

ان اکرمکم عند الله اتقاکم

اگر میگم دامادم پسر عمویم علی جانشین منه نه روی این معیارها رو معیارهای اینکه علی از همه بیشتر به خدا نزدیکتره

علی علیه السلام از همه بیشتر خدا رو بنده هست ما از این جهت میگیم

خود خدا داره معرفی می‌کنه پس یه خط بطلانی می‌کشه روی بعضی فامیل بازی در قرآن هم رد شده

مثلاً جناب نوح صدا می‌زد می‌گفت خدایا این پسر من این خانواده منه

اینو چرا هلاکش کردی ببینید خدا چقدر قشنگ می‌فرماید

یا نوح انه لیس من اهلک این از اهل تو نیست هرچند از جهت خویشاوندی به تو نزدیکه ولی چون عملش باطله پس از تو نیست

صلی الله علیک یا اباعبدالله

امروز صبح من یه واسطه می‌برم در خانه اباعبدالله طفل شیرخواره‌اش رو انشاالله یه نظری به ما بکنه یه نگاهی به ما

میگم یا اباعبدالله حسین جان به حق این کودک این بچه‌ای که توان سخن گفتن نداشت

این بچه‌ای که رمقی در بدن نداشت

معمولا هر شهیدی که می‌خواد بره سمت میدان صدا می‌زنه میگه یا اباعبدالله

اجازه می‌دید من برم سمت میدان اجازه میدین من برم شهید بشم

اما این کودک که نمی‌تونست حرف بزنه چیکار کنه که بابا او رو بیاد ببرتش

راهی نداره چاره‌ای نداره جز گریه جز اشک ریختن جز جیغ کشیدن

لذا عزیزان یه وقت‌هایی باید گریه کنیم تا بیان ببرنت تا جیغت در نیاد تا گریه‌ات در نیاد خبری نیست

به خدا قسم اگر همین امروز صبح اینجا در خانه خدا هستیم یه جوری گریه کنی

یه جوری فریاد بزنی که بیان ببرنت کجا می‌برنت می‌برن کربلا می‌برنت نجف

خلاصه می‌برند پیش خودشون اگه امروز می‌خوای ابی عبدالله یه دستی به قلبت بکشه

تو هم نالت رو بلند کن یه جوری گریه کن که به ما نگاه کنند

بگن چی می‌خواد امروز صبح چرا اینجوری گریه می‌کنند یه جوری گریه کرد همه به گریه افتادند

همه رو هم منقلب میکنند یه وقت بی بی زینب گریه می‌کرد دخترا گریه می‌کردند همه اشک می‌ریختند

فریاد می‌زدند ارباب دو عالم حسین علیه السلام تا دید صدای گریه از توی خیمه‌ها بلند شده شیون و فریاد میشه

سریع به عجله اومد سمت خیمه‌ها صدا زد تا زنده‌ام اینجوری گریه نکنید بلند بلند گریه‌هاتون رو بذارید

برای بعد از من یه خانم قد بلندی از توی خیمه آمد بیرون صدا زد یا اباعبدالله

یه کودکی داری توی خیمه سه روزه آب نخورده این بچه از تشنگی داره هلاک میشه

ارباب فرمود بچه شیرخواره‌ام رو بیارید تا من باهاش وداع کنم همچین که این بچه رو رو دست گرفت

آقا دید این بچه توی خیمه بمونه جان میده شاید داشت با نگاهش التماس می‌کرد بابا

همونجوری که داداشم علی اکبر رو بردی من هم ببر

صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله

این که به این کودکی گناه ندارد

یا که سر رزم این سپاه ندارد

بس که دل افسرده است آه ندارم

راه دهید آنکه پناه ندارد

یک جمله از همه التماس دعا دارم خدا لعنت کنه حرمله رو

تیر سه شعبه آورد کربلا یه تیر زد به چشمان آقا ابوالفضل یه تیر زد به قلب ابی عبدالله

اما یه تیر هم اینجا به گلوی شیرخواره زد همه تیرها یک طرف این تیر یک طرف این تیر هم حکم تیر رو داشت

هم حکم خنجر رو داشت آخه گلوی بچه رو از این طرف تا اون طرف کاملا برید عبارت مقتله

فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ

گوش تا گوش بریده شد

حسین جان