بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جلسه سی و یک
در ادامه ی خطبه ی شریفه ی خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها که معروف است
به خطبه ی فدکیه می رسیم به این عبارت که حضرت می فرماید
خدا قرار داد برای شما اطاعت از اهل بیت رو چرا فرمود اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول
چرا اطاعت ما رو خدا واجب کرده؟ چرا گفته باید پیرو علی باشی
هر کاری امیرالمومنین میکنه جان عالم فداش، شما هم … سلمان میدید آقا کجا پا میزاره
جا پای آقا بزاره اینقدر مطیع اینقدر اطاعت روحیه ی اطاعت رو ببینی.
حالا این اطاعت برای چیه؟ چرا اطاعت از اهل بیت رو خدا بر شما واجب کرد؟
خانم می فرماید: برای اینکه موجب نظم شریعت بشه خدمتتون عرض بکنم که همه باید دور محور شریعت
محور دین جمع بشن و اون محور هم توسط امام اعلم استوار میشه تبيين میشه
اهل بیت نسبت به دین از همه آگاهتر هستن. یعنی اگه قرار باشه فلانی و فلانی بیان
به امور دینی ارشاد کنن و آگاهی بدهند یهو می بینی آشی درمیاد آش شلم شوربا
یه چیزی درمیاد نه سر داره نه ته، اما اون که آگاه به دین است تمام آیات رو خبر داره
در کجا نازل شده درشب نازل شده، در روز نازل شده به چه صورت بوده
اونی که میدونه امام است عنایت کردید این خیلی مهمه حالا یه مسئله ای هم هست
اینه که عده ای از اهل تسنن اینا اعتقادشون اینه که این درسته ما بعد از پیغمبر
مرجع مون دوازده امام باشه اهل بیت باشه با این که میگن ابوبکر، عمر عثمان فلان و فلان
اما مرجعیت دینی با اهل بیت است که میگن خود عُمَر این رو داشته
عمر هم هر جا گیر میفتاده تو مسائل دینی می رفت دنبال امیرالمومنین
میگه هفتاد بار عمربن خطاب این جمله رو به زبون آورد اگر علی علیه السلام نبود
عمر هلاک میشد کجا هلاک میشد؟ تو امور دینی میموند می گفت برید امیرالمومنین رو بیارید
من نمیدونم اینجا چجوری باید قضاوت کنم نمیدونم چه حکمی باید بدم
حکم دین چیه، لذا رفتن سراغ امیرالمومنین، یک سری از اهل تسنن هم رفتن زیر این بار چی؟
اینجا ما باید مطیع کی باشیم؟ مطیع اهل بیت چون اونا هستن که از همه به امور دین آگاهتر هستند.
حتّی زمان آقا امام هادی علیه السلام اونجا هم گیر میفتادن میومدن دنبال آقا جانمون امام هادی علیه السلام
مثلاََ یه خانمی پیدا شده بود ادعا کرده بود من زینب کبری هستم موندن با این چیکار کنن
اومدن سراغ امام هادی علیه السلام گفتن آقا این ادعا میکنه اینجوریه آقا فرمودند:
خب شما شیر داری یا نداری به خلیفه گفت آقا یه شیر از جنگل های آفریقا آوردیم
انداختیم اونجا آقا فرمود گوشت ما بچه های پیغمبر به درندگان حرامه
اگر این زینب کبری است بندازیدش اونجا اگه زینب کبری هست شیرها نمیخورنش
اگر این دروغ بگه شیر همونجا هاپولیش می کنه یه لقمه ش میکنه
آماده ای بسم الله زن رو آوردن ویهو جیغش بلند شد و آقا غلط کردم و توبه توبه دستش رو شد
یا مثلاََ اونجایی که طرف قحطی اومده بود هر چی اومدن نماز باران بخونن دیدن نیومد
بعد یه مسیحی بلند شد گفت بریم اومد و دستش رو یهو گرفت بالا ابرها اومدن
و شروع کرد به باریدن یه دفه تو امت اسلام شکاف درست شد
گفتن ما حق نیستیم و مسیحی ها حق هستن. یهو تزلزل شد داشتن می رفتن
داشت امت می رفت تینجا دارد فرستاد دنبال آقا برید بیارش آقا اومدن و با چند نفر فرمودند
این هر وقت دستش رو بلند کرد آسمون شما بدوید دستش رو بگیرید باز کنید
دستش رو تا برد بالاگرفتن باز کردن دیدن یه تیکه استخوانه امام فرمود:
این استخوان متعلق است به یه پیامبر الهی که این دستش میگیره خدا به احترام این استخوان
پیغمبر باران رو نازل میکنه امام فرمودند: حالا دستت رو بلند کن ببین بیاد یا نه
عمر هفتاد بار گفت اگر علی نبود عمر هلاک می شد دقت کردید.
از همه آگاهتر به دین کی هستن اهل بیت و لذا اطاعت ما رو واجب کرده
اینها میگن ما مرجعیت دینی رو اهل بیت قبول داریم اما مرجعیت سياسی نه
لازم نیست حتماََ امیرالمومنین در راس باشه سياسی بزار ابوبکر باشه
بعدش عمر باشه بعدشم امیرالمومنین تجربه ش بیشتر شد.اون موقع سنش پایین بود
به درد مرجعیت سياسی نمی خورد حالا سنش بیشتر شده به درد مرجعیت سياسی خورده
و اومده اینا اینجوری میگن اهل تسنن، پس طاعت ما رو خدا قرار داد برای نظم دادن شریعت
اینجا ملت منظور جامعه نیست پیغمبرم می فرمود من از ملت ابراهیم
اینجا منظور از ملت آئین است و دستورات، ملت عربی با ملت فارسی فرق داره از لحاظ ترجمه
پس اینجا خدای تبارک و تعالی طاعت ما رو واجب کرد برای نظم بخشیدن
و برای سر و سامان دادن به شریعت، وگرنه هرج و مرج میشه همه چی بهم میریزه
ببین تو اون مجلس امام جواد علیه السلام متوکل بود یا نه برادرزاده های مأمون
خدا لعنتشون کنه اون ها گفتن دزد رو آوردن گفتن چجوری دستش رو قطع کنیم
یکی گفت از کتف قطع کنید یکی گفت از آرنج یکی گفت از مچ قطع کنید
هرکی یه چیزی بگه که نمیشه هرج و مرج میشه بهم میریزه
دید که قاطی پاطی شد گفت جوادالائمه علیه السلام رو بیارید آوردن فرمود
دزد رو باید چهار انگشتش رو قطع کنید گفتن آقا به چه دلیل؟ فرمود:
قرآن می فرماید سُجده گاهها محل سجده ها تو سجده دو کف دستت رو زمینه مال خداست
شما حق نداری این رو دست بزنی.عنایت کردی که اون بلند شد و اون جوری گفت
و از اون طرفم اونا حالشون بد شد ولی یه نظمی داده شد به شریعت اینکه هرکی یه چیز بگه
خب خیلی زشته که هرج و مرج میشه که اطاعت از امام واجب است برای دین خودمون
این از این مطلب ان شاءالله خدا به آبروی محمد و آل محمد به حق حضرت زهرا سلام الله علیها
این کلمات رو برای ما نور قرار بده و سبب هدایت و سبب سر و سامان دادن به قلب خودمونم قرار بدهد.
خب روز شهادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیهاست
جان های عالم به فدای بی بی دو عالم چی بگیم از این غم و غصّه خدا گواه آدم زبونش باز نمیشه
از این مصیبت گفتن این درد واقعاََ واقعاََ سخت بود
برای امیرالمومنین سخت تر بود یه وقتی صدا زد گفت اسماء بچه ها رو ببر بیرون
هیچ مادری حاضر نمیشه جلو بچه ش جون بده بچه ببینه و مادر جون بده
بچه ها رو که فرستادن بیرون خانه خلوت شد خانم اومدن دراز کشیدن و ملحفه رو هم کشیدن
رو صورتشون گفتن اگه صدام زدید جواب ندادم بدون من به پدرم رسول خدا ملحق شدم
اسماء میگه صدا زدم بی بی جان دیدم جواب نمیده دویدم خودم رو انداختم رو بی بی
گفتم سلام من رو به بابات برسون ای دختر پیغمبر، میگه همینطور که داشتم گریه می کردم
و حرف می زدم دیدم در باز شد حسنین دسته گل های فاطمه میوه های دل زهرا آمدن
گفتن اسماء مادر ما این وقت روز خواب نمی رفت چی شده اسماء
گفتم عزیزان دل فاطمه مادر شما به خواب نرفته بلکه از دنیا رفت دارد
اینجا بچها خودشون رو انداختن روی سینه ی مادر امام حسن خودش رو انداخت رو سینه ی مادر و امام حسین آمد
صورتش رو روی کف پای مادرانداخت گفت مادر تا بحال نشد تو رو صدا بزنم جواب ندی مادر
بخدا جانم داره از بدنم خارج میشه جواب من رو بده اینجا دارد اسماء گفت
عزیزان دل فاطمه برید باباتون علی رو صدا بزنید دارد اینا اومدن
پشت در مسجد صداشون به گریه بلند شد و اصحاب ریختن بیرون
همه نگاه کردن امیرالمومنین یه نگاه به صورت بچه ها کرد گفتن یا اَبَتا مادر ما از دنیا رفت
این جمله رو که شنید آقا با صورت خورد زمین صلّی اللّه علیکِ یا فاطمه الزهرا یا بنت رسول الله
هستی ام بودی رفتی از دستم
تو چرا رفتی من چرا هستم



