حاج میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

میثم ذوالقدر

مطالب دینی از حاج آقا ذوالقدر

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

جلسه بیست و هشتم

 

در رابطه با خطبه ی فدکیه بحث ما رسید به اینجا که خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می فرمایند

خدای تبارک و تعالی روزه رو برای چی قرار داده؟ ببینید فلسفه ی بعضی از عنوان ها رو خانم دارد می فرماید

منتها اون فلسفه ی شاخص رو در واقع خانم نمیخواد نمام فلسفه ی یه چیز رو بیان بکنه

مثلاََ نماز رو یه فلسفه ی شاخص ش رو گفت هر چند فقط اون نیست

مثلاََ نماز شاید صد تا فلسفه داشته باشه صد تا ویژگی داشته باشه

صد تا خاصیت داشته باشه خانم اومد اون خاصیتی که از همه بالاتر بود رو گفت

خدا نماز رو برای چی قرار داده؟ برای اینکه شما تو کِبر نیفتید

ایمان رو خدا واسه چی قرار داده؟ به شرک نیفتیم. امروز میخواییم روزه رو بگیم

روزه رو برای چی قرار داد؟ روزه برای تثبیت اخلاص است

بعضی از اعمال ما حکم وجودی داره، باید انجامش بدی مثلاََ نماز باید یه کاری انجام بدی

مثلاََ خمس یه کاری باید انجام بدی، جهاد انجام دادنی هست

منتها روزه حکمش حکم عدمی است نباید انجامش داد نباید کاری بکنی

شما تو روزه کاری نمیکنی.کار عدمی است و لذا دیده نمیشه اینا دیده میشه

چون وجودی است داری وجود میکنی یه چیزی رو درست میکنی جهاد میری

داری یه کاری رو انجام میدی دیده میشه وجود پیدا میکنه.اما روزه رو شما نشستی

کی میفهمه روزه ای کاری نمیکنی من رو مثلاََ شما چجوری میفهمی روزه ام

رو پیشونیم نوشته شده تا مگر اینکه خودم بگم من روزه ام که اون داستانش فرق میکنه

ولی اونی که واقعا روزه س توی ساعات متعدد نه چیزی میخوره نه چیزی می آشامد

خب یه نفرم که کنارش باشه شاید متوجه نشه که روزه س و لذا این یه تمرینی میشه

برای اخلاص آدم آروم آروم وارد این جلگه بشه که برای خدا کارهاش رو انجام بده

و به کسی هم نگه حالا روزه رو گرفت خانم میخواد ویژگی برتر رو بگه دیگه

خاصیت های دیگه ای نداره روزه؟ چرا خیلی خاصیت داره. یکی از خاصیت هاش سلامتی بدن است

روزه بگیرید تا سالم بمانید صحیح بشید خدا رحمت کنه استاد ما رو آشیخ جواد می گفت

اطباء فهمیدن یه میکروب هایی تو معده هست که با هیچی از بین نمیره مگر با گرسنگی و تشنگی

مگر روزه روایت هایی هم داریم که اون چربی ها ازبین میره سموم ها از بین میره

سلامتی بدن با روزه بدست میاد. یکی از فایده های دیگه که روزه داره

بعضی از ثروتمندان حال گرسنگان رو متوجه میشن چون پول داره هیچ وقت گرسنه نمیشه

بخاطر حکم شرعی میاد روزه میگیره. وقتی ده ساعت گرسنگی میکشه

میگه این بندگان خدا چی می کشن حالا روزه فایده های زیادی هم داره

منتها اون که خیلی مهمه تثبیت اخلاص آدم روزه میگیره کسی نمیفهمه این آروم آروم اخلاص میاره

که تو بقیه ی کارام هم یه جوری رفتار کنم که کسی چیزی متوجه نشه

پس میشه آدم یه کاری انجام بده برای خدا کسی نفهمه و نبینه

پس یکی چیزای دیگه که خانم می فرماید برای عنوان های شرعی روزه هست

روزه هم برای تثبیت اخلاص است خدا ان شاءالله به آبروی محمد و آل محمد برای ما توفیقی بیاره که بتونیم روزه بگیریم

یه روایت دیگه هم هست خیلی بزرگان تو ماه رمضان میخونن

روزه برای منه و من خودم پاداش اون رو میدم یا میگه من خودم پاداش روزه هستم

اُجزی بخونی یه معنی میده اُجزا بخونی یه معنی دیگه میده

من خودم پاداش روزه گیر رو میدم چون بخاطر من نخورد و بخاطر من نیاشامید

کسی هم نفهمید خدا به همه ی ما توفیق انجام مسائل شرعی رو عطا بفرماید

خب روز جمعه است متعلق به آقا امام زمان علیه السلام است

یکی از مصائبی که امام زمان علیه السلام فرمودند که من شرکت میکنم به اون مجلس

مصیبت عمویشان قمربنی هاشم ابالفضل العباس است

من روضه ی آقا قمربنی هاشم رو بخوانم شما هم عرض ادب بکنید و اشک چشم روان بشه

ان شاءالله اهل بیت خشنود میشن خوشحال میشن به این اشک چشم ها

وقتی قمر بنی هاشم رفت سمت میدان مشک باخودش برداشت

ببینید کسی که برای جنگ میره با خودش مشک برنمیداره اصلاََ مشک دست و پا گیر است

نمیزاره یه جنگجو اون طور که باید بجنگد جلو دست و حرکت آدم رو میگیره

قمربنی هاشم مشک رو به دوش گرفت؛ نمیدونم بعضیا میگن چند تا مشک به دوش گرفت

وقتی حضرت رفت به‌سمت اینا، اینها مثل گوسفندانی که از شیر فرار بکنن رفتن

و شریعه بعد مدتی کسی نبود که از اونجا نگهبانی کنه

اونا دور هم شده بودن تا برگردن زمانی طول می کشید حضرت از این زمان استفاده کرد و

رفت داخل شریعه مشک رو پر کرد اینا اومدن تا بخواد تو اون فاصله از اون شریعه خارج بشه

تیرهاشون رو گذاشتن تو چله کمان آنقدر تیر زدن عبارت مقتل میخونم

وقتی آقا از شریعه خارج شد بدنش مثل خارپشت شده‌ بود

شما ببینید از این بدن چه می ماند اینجا دارد آقا خواست از نخلستان رد بشود که آب رو برساند

دست او رو از بدن جدا کردن اینجا دارد که مشک رو به دندان گرفت اما تیر به مشک خورد آب به زمین ریخت

آقا سرگردان شده بود متحیر شده بود چه کار کنم برم خیمه آب ندارم

برم سمت لشکر برم آب بیارم دست ندارم خدا نیارد برای کسی که تو زندگیش متحیر بشه به چه کنم چه کنم بیفته

صلّی اللّه علیک یا مظلوم یا اباعبداللّه

راوی میگه دیدم گرد و خاک بلند شد رفتم روی بلندی ببینم چه می شود

تا گرد و غبار نشست دیدم تیر به چشم ابالفضل نشسته

دیدم هی سر رو تکون میده میخواد نوک پیکان رو در میان زانوهاش بزاره سر به عقب بده

تیر از چشم خارج بشه میگه همین که خم شد کلاه خود از سرش افتاد

یه نامردی جلو آمد عمود آهن رو بلند کرد چنان بر فرق سر ابالفضل کوبید

آقای من و شما از روی اسب سرنگون شد یه مرتبه صدا زد اَخا اَدرک اَخاک

حسین جان حسین جان

Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتس آپ
Share on facebook
فیس بوک
Share on linkedin
LinkedIn

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *